عامل انسانی؛ دردی که سرویس جدید اینباکس گوگل آن را دوا نمیکند!
سهشنبه گذشته سیام مهرماه، گوگل از پروژه ای جاه طلبانه به نام اینباکس رونمایی کرد، هدیهای غیرمترقبه که شیوهی جدیدی برای مدیریت سرویس جیمیل ارائه میکند. هرچند هنوز، چیزی در رابطه با سرویس ایمیل وجود دارد که مهندسان باهوش گوگل نه تنها نمیتوانند آن را اصلاح کنند، بلکه شاید بدتر هم شود و آن این است که هنوز کاربران مجبورند خودشان اقدام به فرستادن ایمیلها کنند.
تیم طراح اینباکس در خبر معرفی این سرویس میگوید: “ما اکنون بیش از هر زمان دیگری ایمیل دریافت میکنیم، اطلاعات مهم ما در میان انبوهی از پیامها مدفون میشوند و ممکن است به ویژه وقتی که از گوشی هوشمندمان استفاده میکنیم. به راحتی ایمیلهای کاری مهمی را از دست دهیم”
اینباکس از سیستمی با ویژگیهای هوشمند استفاده میکند تا این هیولای سرکش را رام کند. به این صورت که ایمیلهای با موضوع مشابه و حتی اطلاعاتی که به نحوی به آنها مرتبط هستند را در یک دسته قرار میدهد!.
این ویژگی سبب میشود که دیگر قسمتهای بیهودهی ایمیل ها را نخوانیم، برنامه به صورت خودکار اطلاعات مهم را از ایمیلهای معینی استخراج میکند تا دیگر مجبور باز کردن تمامی ایمیلها نباشیم. معرکه به نظر میرسد! این طور نیست؟!.
به عبارت دیگر این برنامه سه مورد از مشکلات آزار دهندهی مربوط به زمان حال که ایمیل های ما در صندوق ورودیمان بر روی هم انباشته میشوند را حل میکند. راهحلی کلاسیک از گوگل که با بهکارگیری پروسهی یادگیری ماشینی به حل مشکلی پیچیده کمک میکند و اگر این پروژه هم چیزی مانند جیمیل از آب دربیاید میتواند نحوهی تعامل و ارتباط ما از طریق ایمیل را تغییر دهد. اما گیر کار اینجاست که کاربران هنوز گنگ و گرفتار میشوند، حتی ممکن است بیش از پیش این اتفاق بیفتد!
عامل انسانی
تکنولوژِی ایمیل یک بخش جدا و یگانه در دنیای آنلاین است. به اعتقاد برخی ها این تکنولوژی قدیمی و از کار افتاده شده است و برخی دیگر خلاف این را باور دارند. عدهای اعتقاد دارند که ایمیل ابزاری کارآمد است که ما از تمامی ظرفیت آن استفاده نمیکنیم و عدهای آن را تکنولوژی از مد افتادهای مربوط به دوران دایناسورها میپندارند.
همانطور که در رونمایی از اینباکس گوگل گفته شد، کسی دقیقا نمیداند که چطور باید از ایمیل استفاده کنیم، هرکس به روش خود از آن استفاده میکند و همین تفاوت کار را برای طراحی شیوهی مدیریت و اداره کردن آن سخت میکند.
در روزهای ابتدایی عمر شبکهی جهانی وب ایمیل یک استعاره و نمود سادهای از همان نامهنگاری واقعی بود. یک نمونهی ابتدایی از اسکیومورفیسم. دقیقا شبیه به یک نامهی واقعی یک بخش آدرس و یک بخش متن اصلی داشت. اما مهمترین نکته این بود که شما شخصا آن را دریافت میکردید. شما فعالانه با وصل شدن به اینترنت صندوق نامهی خود را چک میکردید؛ معادل رفتن به بیرون از خانه و بررسی کردن صندوق پست منزل خود، اما این بار در دنیای دیجیتال! نیازی نیست یادآوری کنیم که این شیوه اکنون چقدر تغییر کرده و امروزه اکثر ما هرلحظه امکان دسترسی به ایمیلهای خود را داریم مگر لحظات خصوصی خود! حتی دسته ای از مجنونین تکنولوژی در این زمان ها هم دست از سر ایمیل بر نمیدارند.
بر اساس گزارش سال 2012 موسسهی مککینزی، ما تقریبا 30 درصد از ساعات وقت کاری خود را به مدیریت ایمیلهایمان میگذرانیم. تقریبا هر ثانیه ایمیل دریافت میکنیم، هر اقدام آنلاینی که انجام میدهیم یک پیام تولید میکند، خرید دستمال توالت از آمازون، لایک شدن پستی از ما در فیسبوک، گروه موسیقی مورد علاقهتان آهنگ جدیدی اجرا کرده است، مادربزرگتان جوکی ارسال میکند، این لیست میتواند همینطور تا هزاران صفحه کش بیاید. ما ارتباطی فراگیر و تنگاتنگ پیدا کردهایم اما طوری برخورد میکنیم انگار که موضوع مهمی نیست. انتخاب میکنیم تا بیشتر و بیشتر درگیر شویم، چرا که راه فراری نداریم.
آموزشگاه آداب و رسومات ایمیلی گوگل
این افزایش در مقدار حجم و کثرت ایمیل سبب نابودی و محو شدن آداب و روش نحوهی استفادهی ما از آن شده است. هرچه ایمیل بیشتری دریافت میکنیم، میزان کمتری را پاسخ میدهیم و این موضوع شکل عادی به خود گرفته است که همه میدانیم که در زیر کوهی از ایمیلها گرفتار شدهایم. ایمیل مهمی در زمان کار از چشمانمان دور میماند و تا متوجه شویم در میان انبوهی از موضوعات بیاهمیت گم میشود. نامههایی که در اسرع وقت باید خوانده شوند در میان ایمیلهای تبلیغاتی فلان فروشگاه قرار میگیرند و از یاد میروند. روز استراحت کاری را هم باید صرف گشتن در میان مقدار زیادی از ایمیلهایمان کنیم و امیدوار باشیم تا آن هایی که مهم هستند را بتوانیم پیدا کنیم.
اما این مشکل دو وجه مختلف دارد. یک احتمال خوبی که وجود دارد این است که شما خود مقدار زیادی از پیامها را بفرستید. زمان هایی که بهتر است از سرویسهای دیگری مانند چت، گروههای فیسبوک یا دیگر برنامهها استفاده کنید.
کسی نمیداند که کاربرد ویژهی ایمیل در چه مواردی است، در نتیجه همگی در حال سوءاستفاده از آن هستیم. ما برای برقراری ارتباط با یکدیگر انتخابهای دیگری نیز داریم که به فراخور موقعیتهای ویژه کارایی خوبی دارند، اما هنوز میخواهیم تمامی 100 پیام ایمیلی راجع به قرار ناهار هفتهی بعدمان را پاسخ دهیم.
پیش از این هم راههای زیادی برای فرار از دچار شدن به این مشکل وجود داشت. برای مثال شما میتوانید برای ایمیلهایی که خالی فرستاده میشوند از علامت مخصوصی در قسمت موضوع استفاده کنید و یا از افزونهها و ابزارهای کارآمدی استفاده کنید و در مواردی ایمیل به گنجینهای سودمند برای ابزار دیگر تبدیل میشود.
تمامی رسیدها، عکسها و گفتگوهای چرند و احمقانه در موقعیتهای خاصی آرشیو مهمی به شمار میروند. با تمامی مشکلات آن، ایمیل هنوز هم ابزاری ضروری و شگفتآور محسوب میشود. موفقیت آن، زوال و افول آن است.
در نتیجه به جای اینکه ایمیل را به طور کامل معدوم کنیم، اینباکس مجموعهای برای ارائهی یک تجربهی کاربری چالاک و کارآمد فراهم کرده است تا کمبود ذاتی برخی خصوصیات ویژه در سرویس ایمیل را از بین ببرد و قابلیت مدیریت ایمیل ها را بهبود بخشد. شما پیش از آنکه ایمیل را باز کنید متوجه مضمون آن خواهید شد. دیگر هر ایمیلی وارد صندوق شما نخواهد شد و هرزنامهها هم در همان منطقهی ممنوعه قرار میگیرند.
عالی است! مگر نه؟ و چه کسی است که نخواهد هر چه زودتر سوار بر این قایق نجات شود! اما این قایق نجات که به ما امکان میدهد با آسودگی خاطر برفراز سونامی ایمیلهای بی اهمیت برانیم! خود دیگر جریان اصلی را دنبال نخواهد کرد. ممکن است اینباکس خود باعث افزایش جنایتهای جنگی ایمیلی ما شود!، به طوری که افراد و سازمانهایی که در اجتماع با آن ها ارتباط داریم و یا شرکتهای تبلیغاتی و حتی دوستان ما، برای اینکه حرفشان و پیامشان به دست ما برسد بیشتر و بیشتر تلاش کنند تا از میان الگوریتمهای پایش کنندهی این برنامه عبور کنند.
اگر کسی میتواند برنامه ای با طراحی خوشدست، رایگان و کارآمد برای مدیریت ایمیل بسازد، بیشک آن ،گوگل است. به یاد بیاورید که این جیمیل بود که فیلتر هرزنامهها را به سطحی عالی از کارایی رساند. اینباکس هم در حد نهایی خود میتواند به همین اندازه خوب یا بهتر باشد. اما باید اشاره کرد که اینباکس نحوهی تعامل اصلی کاربر را که در بالا اشاره شد نمیتواند تغییر دهد. ایمیل همچنان ایمیل باقی خواهد ماند، چه بهتر شود و یا بدتر، و اینباکس نمیتواند مسئلهی گنگ و سردرگم بودن کاربران در استفاده از آن، نادیده گرفتن آن، وابستگی به آن و یا حواسپرتی در ساعتهای کاری توسط ایمیل ها را حل کند و متاسفانه این مشکلی است که هیچ الگوریتمی قادر به حل آن نیست!