پرونده‌ای برای اسکار 89: بررسی اجمالی فیلم‌های نامزد شده – قسمت اول

در قسمت اول نقد فیلم‌های Silence (سکوت) به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم‌برداری، Moonlight (مهتاب) به کارگردانی بری جنکینز و مدعی دریافت اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد و غیره، Manchester By The Sea (منچستر کنار دریا) به کارگردانی کنث لونرگان و نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و غیره و Arrival (رسیدن) به کارگردانی دنیس ویلنوا نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه‌ی اقتباسی، بهترین فیلم‌برداری، بهترین تدوین و غیره را می‌خوانید.

0

چند روزی از انتشار لیست فیلم‌های نامزد شده برای دریافت جایزه‌ی مشهور «اسکار» توسط آکادمی می‌گذرد و مدتی است که نسخه‌هایی از فیلم‌های مهم و مطرح امسال که در فصل جوایز شانس درخشش دارند نیز به دست منتقدان و اهالی سینما رسیده و خوش‌بختانه -یا از طرفی متاسفانه- این فیلم‌ها در دسترس عموم هم قرار گرفته‌اند. شاید مهم‌ترین جنبه‌ی اسکار سال 2017 برای ایرانیان مجددا حضور یک نماینده از کشور ما در بین فیلم‌های مدعی جایزه‌ی بهترین فیلم خارجی زبان در این مراسم باشد. جایزه‌ای که یک بار با فیلم «جدایی نادر از سیمین» و اصغر فرهادی به ایران تعلق گرفت و این بار هم با فیلم «فروشنده» که محصول ایران و فرانسه و دست‌پخت جناب فرهادی است ممکن است تکرار شود. البته نباید ناگفته بماند که فیلم آقای فرهادی در ایران بسیار بیشتر دیده شد و مورد توجه قرار گرفت و رویکرد آن به شدت به چالش کشیده شد و انتقادات زیادی هم در پی داشت و بعد با این‌که در میان نامزدهای دریافت جایزه در بخشی مشابه در مراسم «گلدن گلوب» امسال هم حاضر بود، قافیه را به فیلم فرانسوی «او» باخت و دست خالی برگشت. حالا البته این فیلم برای دریافت جایزه شانس بیشتری دارد چون رقیب اصلی او در گلدن گلوب در میان نامزدهای اسکار اصلا حضور ندارد.

از طرف دیگر امسال فیلم «لالا لند» به کارگردانی «دیمین چزل» با نامزدی در چهارده بخش فنی و هنری برای دریافت جوایز متعدد آماده است. اسکار داغی را شاهد خواهیم بود و همه‌ی این‌ها برای علاقه‌مندان به سینما و هالیوود و چشم‌انتظاران مهم‌ترین اتفاق سینمایی هر سال، یعنی فیلم‌های جذاب، موفق و تجربه‌های جدید سینمایی. زمستانی پر برکت و داغ برای اهالی سینما و دوست‌داران فیلم در عین حالی که علاقه‌دارند قبل از این مراسم و مشخص شدن برنده‌ها به فیلم‌ها سری بزنند و ارزیابی از آن‌ها بکنند، دلشان نمی‌خواهد فیلم‌ها را با کیفیت دی‌وی‌دی اسکرین و پرده تماشا کنند و این یکی از دلایلی است که ما تصمیم گرفتیم امسال پرونده‌ای برای اسکار هشتاد و نهم ترتیب داده و فیلم‌های مهم و برجسته را بررسی کنیم. بررسی اجمالی فیلم‌ها در فارنت مشخصا به داستان فیلم‌ها اشاره‌ای نمی‌کند و خطر لوث شدن ماجرا وجود ندارد. از طرف دیگر، سعی شده تا تحلیل منصفانه‌ای از همه‌ی جهات از فیلم‌ها ارائه شود و با در نظر گرفتن نامزدی فیلم‌های مورد نقد در بخش‌های مختلف فنی و هنری جوایز اسکار، احتمال دریافت جایزه بررسی شود. همه‌ی فیلم‌های مهم این جشنواره‌ی بزرگ در این پرونده‌ی چهار قسمتی به نقد کشیده می‌شوند و در مورد شانس جایزه گرفتن آن‌ها نیز صحبت خواهد شد، اما در پایان یک بخش اختصاصی هم وجود دارد که ما در آن برنده‌های هر بخش را پس از بحث و گفتگو در تحریریه‌ی فارنت بر سر فیلم‌ها پیش‌بینی می‌کنیم!

 

در قسمت اول نقد فیلم‌های Silence (سکوت) به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم‌برداری، Moonlight (مهتاب) به کارگردانی بری جنکینز و مدعی دریافت اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد و غیره، Manchester By The Sea (منچستر کنار دریا) به کارگردانی کنث لونرگان و نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و غیره و Arrival (رسیدن) به کارگردانی دنیس ویلنوا نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه‌ی اقتباسی، بهترین فیلم‌برداری، بهترین تدوین و غیره را می‌خوانید.

Silence

«سکوت» جدیدترین اثر «مارتین اسکورسیزی» را می توان نادیده گرفته شده‌ترین اثر در فصل جوایز قلمداد کرد. فیلمی که بر خلاف آثار اخیر کارگردان به دور از حاشیه و در سکوت ساخته و اکران شد. تنها نامزدی فیلم در اسکار متعلق به فیلمبرداری «رودریگو پریتو‌» است که سابقه همکاری طولانی با الخاندرو گونزالس و همچنین انگ لی و الیور استون دارد. پریتو که پیش از این در «گرگ وال استریت» در کنار اسکورسیزی بود، موفق شده‌ست تا شاهکاری بصری را خلق کند. نماها و قاب بندی‌های خارق العاده‌‌ی او، که کاملا در خدمت فضاسازی و هدایت کارگردان در این فیلم به نسبه کم دیالوگ است، به حدی غنی است که اثر را حتی در صورت تماشای صامت آن بدون لکنت نگه دارد. موسیقی تحسین برانگیز فیلم که توسط زوج ناشناخته ژاپنی ساخته شده مانند دیگر نکات برجسته فیلم مانند طراحی صحنه و لباس، میکس و ادیت صدا و مهم‌تر از همه کارگردانی خارق‌العاده فیلم در فصل جوایز نادیده گرفته شده است. موسیقی اثر به بهترین شکل به خلق موقعیت و تاثیرگذاری بر مخاطب کمک می‌کند و در آفرینش آرامش کلی جاری در اثر نقش عمده‌ای ایفا می‌کند. واضح است که فیلم خالی از ضعف نیست.

فیلمنامه اثر که حاصل همکاری جی کاکس و مارتین اسکورسیزی‌ست بر خلاف «دار و دسته‌ی نیویورکی‌ها»، -همکاری پیشین این دو- جذابیت و تنش لازم را به فیلم نمی‌بخشد و برای اثری با این حجم اندک از دیالوگ با استفاده از دیالوگ‌های اغراق‌آمیز و جهت‌دار به داستان‌گویی اقتباسی اثر نیز ضربه می‌زند. تدوین اثر برخلاف تمامی همکاری‌های قبلی اسکورسیزی و اسکون میکر به هیچ عنوان از نقاط قوت اثر به شمار نمی‌رود. با این وجود غیر از لیام نیسون، بازی دیگر بازیگران از نقاط قوت فیلم به شمار می‌رود. به ویژه «اندرو گارفیلد» که مانند حضورش در دیگر فیلم حائز اهمیت فصل جوایز‌، «کوه های آهن‌بر» که باردیگر در تقابل با ژاپنی‌ها است، بازی درخشانی از خود ارائه می‌دهد و خود را به عنوان یکی از بازیگران لایق توجه در سال‌های آتی مطرح می‌کند. با همه این اوصاف برجسته‌ترین عنصر فیلم مانند همه آثار پیشین اسکورسیزی، قدرت کارگردانی اوست. در حالی که هدف فیلمنامه و سیر طولی و عرضی آن از ابتدا برای مخاطب قابل پیش بینی‌ است، مهم‌ترین عنصری که به فیلم جذابیت می‌بخشد کارگردانی هوشمندانه و همچنان دقیق اسکورسیزی است. وی که پیش از این در «آخرین وسوسه مسیح» و «کندون» تسلط خود را در خلق درامی دینی و قصه گویی در فضایی شرقی و بودایی به منظر ظهور گذاشته بود، این‌بار در اثری که تلفیقی از این دو وجه و تداخل و تضاد آنها است بیش از پیش هنرنمایی کرده و اثری سراسر آرامش را خلق می‌کند که مخاطب را به خوبی در سیر روایت شریک و احساسات او را درگیر می‌کند. اثری بدون لنکت و روان که سکانس‌های درخشانی در بر دارد. اثری که خلق آن تنها از کارگردان باهوش و انعطاف‌پذیری همچون اسکورسیزی بر‌می‌آید.

 

Moonlight

«مهتاب»، دومین اثر «بری جنکینز» پس از «درمانی برای مالیخولیا»، تحسین شده‌ترین اثر فصل جوایز امسال است. فیلمنامه قدرتمند و موجز اثر براساس رمان «پسران سیاه در مهتاب غمگین به نظر می‌رسند»، قدرتمندترین وجه اثر به شمار می‌آید. داستانی که سه فصل از زندگی یک سیاهپوست همجنسگرا -اقلیتی مطلق و تحقیر شده- را روایت می‌کند. شخصیت‌پردازی کاراکترها، دیالوگ‌ها، سیر روایی داستان و نقاط دراماتیک به شدت تاثیرگذار اثر همه و همه دست به دست یکدیگر می‌دهند تا یکی از بهترین فیلمنامه‌های سال‌های اخیر و بهترین فیلمنامه در مورد سیاه‌پوستان در آمریکا در دوران معاصر را شاهد باشیم. بری جنکینز به بهترین شکل و بی آن که ذره‌ای از فیلمنامه خود را هدر دهد سه اپیزود چشم‌نواز را بی هیچ سکانس مازاد و بیرون زدگی می‌سازد. اثری که در تدوین، فیلمبرداری و موسیقی متن نیز بسیار درخشان است‌، که با بازی‌هایی بی‌نقص همراه شده که درخشش «ماهرشاد علی» بیش از همه در فصل جوایز مورد توجه واقع شده است. اپیزود پایانی اثر یکی از موفق‌ترین تلاش‌ها در شخصیت‌پردازی و خلق درام در سال‌های اخیر است. بیش از این نمی‌توان در مورد اثری که خود دارای هیچ گونه اضافه گویی نیست گفت‌، تنها این‌که قدر لحظه به لحظه بهترین فیلم سال را بدانید.

 

Arrival

آخرین اثر «دنیس ویلنو»،‌ کارگردان پرکار این سال‌های سینما، «رسیدن” در فصل جوایز و بالاخص اسکار، پس از «لالا لند» مورد توجه‌ترین اثر سال بوده است. ویلنو که بعد از موفقیت‌های «پولی‌تکنیک» و «سوخته» به هالیوود آمد، با ساخت فیلم جنایی-معمایی «زندانیان» به شدت مورد توجه واقع شد، هرچند در لیست نامزدهای آکادمی تنها در بخش فیلمبرداری کاندید شد. دیگر اثر ویلنو در این سال فیلم متفاوت «دشمن» بود که برخی آن را یک شاهکار مدرن و برخی یک فاجعه تمام عیار می‌دانند. او سال قبل اکشن پلیسی «سیکاریو» را ساخت و سال آینده نسخه ادامه «بلید رانر» با بازی شانس اول اسکار نقش اصلی مرد را در صف اکران دارد. در میان این دو اثر که یکی در جریان اصلی هالیوود جای می‌گیرد و دیگری به علت شلوغی برنامه اسکات به ویلنو واگذار شده، او «رسیدن» را ساخته که شخصی‌تر از هردو به نظر می‌رسد.

رسیدن، از وجوه زیادی به آخرین اثر نولان، «میان ستاره‌ای» شباهت دارد اما مهم‌ترین وجه‌، «زمان» است. مهم‌ترین وجه تفاوت رویکرد دو فیلم نیز از همین جا شروع می‌شود. «رسیدن» نه از مخاطب پیش می‌افتد و نه عقب، بنابراین نه نیازی به ساده‌سازی وقایع و تشریح مضحک آن‌ها برای مخاطب و صرف وقت زیادی در این باب دارد و نه نیاز به بازگشت به اتفاقات و وقایع داستان و شرح و تفصیل چرایی و چگونگی آنها. مهم‌ترین نکته در این روند نقطه شروع است. اتفاق و موجوداتی که همانقدر برای ما و دنیایمان جذاب و ناشناخته‌اند که برای جهان و شخصیت‌های فیلم. بنابراین مخاطب قدم به قدم با کاراکترها پیش می‌رود، درگیر روایت و تعلیق می‌شود و در نهایت درک می‌کند. مفهومی که فیلم از طریق زبان تلاش به دسترسی و شناخت آن دارد، مانند تمامی مفاهیم دیگر که دریچه فهم آنها زبان است، با طرز بیان صحیح بدل به مفهومی ملموس و قابل درک می‌شود، در عین حال که وجهه‌ی انتزاعی خود را حفظ می‌کند. مهم‌ترین ابزار کارگردان در انتقال این مفهوم برخلاف انتظار، تدوین بی‌مانند فیلم است. تدوین اثر به قدری موشکافانه، دقیق و هنرمندانه انجام شده که نه تنها ریتم، که علیرغم پیچیدگی‌های زیاد مفهومی و فیلمنامه‌ای اثر مانع گیجی و سردرگمی مخاطب می‌شود، برخلاف دیگر آثاری که از همین ابزار تدوین برای سردرگمی مخاطب استفاده می‌کنند تا به ضعف ساختار و فیلمنامه ساده انگار اثر پی نبرد. علاوه بر کارگردانی خوب و هوشمندی ویلنو که به وضوح اثر آن در سراسر فیلم قابل شناسایی است‌، فیلمنامه مهندسی شده‌ی کار که به خوبی از نقاط دراماتیک داستان برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر برمخاطب استفاده کرده و با خرده پیرنگ‌های کوچک و جمع  و جور، داستان را هرچه ملموس‌تر روایت می‌کند. «رسیدن» برخلاف دیگر آثار ژانر بدون بهره‌مندی از بودجه‌ای هنگفت در وجوه فنی نیز عالی عمل می‌کند و می‌تواند سکوی پرتابی برای بردفورد یانگ جوان، فیلمبردار اثر باشد. برخلاف آثار قبلی ویلنو، «رسیدن» در همه وجوه برجسته خود مورد توجه قرار گرفت و تنها بازی درخشان امی آدامز مورد بی توجهی داوران آکادمی واقع شد. با این حال فیلم همچنان در تمامی بخش‌های فنی شانس اول اسکار محسوب می‌شود.

 

Manchester by the Sea

«منچستر کنار دریا»، جدیدترین اثر «کنث لونرگان» بعد از فیلم پردردسر «مارگارت» است. فیلمی که متفاوت‌ترین و عجیب‌ترین اثر امسال به شمار می‌رود. مانند اثر قبلی لونرگان فیلم بیش از اندازه طولانی به نظر می‌آید اما جزئیات مورد نظر لونرگان همانطور که موجب اختلافاتش با تهیه کننده اثر قبلیش نیز بود، برای وی قابل حذف نیستند. جزئیاتی که شاید حذفشان اثر را از اعجاب انگیزی خارج و به اثری معمولی بدل می‌کرد. فیلمنامه با زیرکی‌، شوخ طبعی و جزئی‌نگری همیشگی لونرگان نوشته شده و در اینجا به کمال می‌رسد. موقعیت‌های کمیک-تراژیک روزمره فیلم که به شدت برخلاف ساختار معمول سینما نه تنها در آمریکا که در همه جای دنیاست، کمک زیادی به فضاسازی غیرمعمول در محیطی معمولی می‌کنند. قطعی‌های روزمره‌ای که در روند اثر رخ می‌دهد و تا حد زیادی به آثار چند دهه قبل وودی آلن شباهت دارد، نه تنها در شکل‌گیری درام و انتقال آن به مخاطب موثر است بلکه کمک شایانی به پرداخت شخصیت‌های منحصر به فرد و درعین حال معمولی فیلم می‌کند. فیلم روایت مواجهه‌ی متفاوت یک زوج معمولی با یک فاجعه خانوادگی‌ست و زندگی و رویکرد متفاوت آن‌ها در مواجهه با خود و اجتماع را به تصویر می‌کشد.

«کیسی افلک» در نقش شوهر خانواده، بهترین هنرنمایی کارنامه بازیگری‌اش را تجربه می‌کند و بهترین انتخاب برای نقش به نظر می‌رسد. نقشی که متعلق به مت دیمون بود و امکان داشت تا اثر را به فیلمی کاملا متفاوت از نسخه کنونی بدل کند‌. بازی آرام و پرجزئیات افلک به خوبی به درک مخاطب از شخصیت «لی» منجر می‌شود. دیگر بازی درخشان فیلم متعلق  به «میشل ویلیامز» است که روند تبدیل یک شخصیت مالیخولیایی به یک زن پذیرفته شده در جامعه را به زیبایی در زمانی بسیار کم ایفا می‌کند و در صورت دریافت جایزه آکادمی می‌تواند در کنار سر آنتونی هاپکینز، رکورد داران دریافت جایزه در کمترین زمان بر پرده باشد. کایل چندلر در نقش جو، برادر لی و لوکاس هدجز در نقش پسر جو هر دو نقش مهمی در پرداخت و قدرت دراماتیک فیلم ایفا می‌کنند. بازی تک تک بازیگران حتی خود لونرگان در حضور کوتاهش جزء نکات مثبت فیلم محسوب می‌شود که همه به لطف شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌نویسی فوق‌العاده وی است. فیلمبرداری عجیب و متفاوت فیلم‌، نقش حائز اهمیتی در شکل‌گیری معمولیت نامعمول فیلم دارد. کاراکتر اصلی در بیشتر اوقات در منتهی الیه تصویر قرار می‌گیرد‌، به دور از مرکز توجه و حتی نقاط طلایی تصویر. فضاهای خالی اغراق آمیز قاب‌ها، نسبت‌های تصویری عجیب و عدم تقارن‌هایی که در هر سکانس توجه مخاطب را جلب می‌کنند، همه در خدمت هدف ساختارشکن کارگردان‌اند. کارگردانی که در اجرا نیز مانند فیلمنامه بسیار جزئی نگر، دقیق و حتی وسواسی می‌نماید. تدوین اثر که همانند فیلمبرداری‌اش نامعمول و از نظر آکادمی غیرقابل قبول به نظر می‌رسد با سرنوشتی مشابه از کاندید شدن بازمانده است. هرچند که در کنار «رسیدن» بهترین تدوین‌های سال هستند. آخرین اثر لونرگان به جرات بهترین و کامل‌ترین آن‌ها به شمار می‌آید. اثری کاملا هماهنگ در فرم و محتوا و بدون ضعف در هیچ‌یک از بخش‌های فنی یا هنری که منجر به خلق متفاوت‌ترین درام چندین سال اخیر شده است.

انتهای قسمت اول

نویسنده نقدها: عادل نریمانی

 

شاید بخوای اینا رو هم بخونی:

نوشتن دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه شما پس از بررسی توسط تحریریه منتشر خواهد شد. در صورتی که در بخش نظرات سوالی پرسیده‌اید اگر ما دانش کافی از پاسخ آن داشتیم حتماً پاسخگوی شما خواهیم بود در غیر این صورت تنها به امید دریافت پاسخ مناسب از دیگران آن را منتشر خواهیم کرد.