استیو جابز: مرد سال 2011 دنیای دیجیتال
با پایان سال جاری میلادی، تیم فارنت تصمیم گرفت تا چهره برتر دنیای فناوری را در سال 2011 میلادی انتخاب کرده و به خوانندگان خود معرفی کند. بعد از بررسی های فراوان، انتخاب نهایی فارنت همانطور که شما هم حدس میزنید، استیو جابز مدیرعامل فقید اپل بود که بدون شک بدون ایدههای جذاب او، برنامهنویسی در تلفنهای همراه هیچ وقت این قدر پیشرفت نمیکرد و هنوز هم باید سالهای سال با تلفنهای همراه دکمهای به کار خود ادامه میدادیم.
فارنت: با پایان سال جاری میلادی، تیم فارنت تصمیم گرفت تا چهره برتر دنیای فناوری را در سال 2011 میلادی انتخاب کرده و به خوانندگان خود معرفی کند. بعد از بررسی های فراوان، انتخاب نهایی فارنت همانطور که شما هم حدس میزنید، استیو جابز مدیرعامل فقید اپل بود که بدون شک دنیای فناوری بدون او باید سالهای سال در غار میماند.
بدون شک بدون ایدههای جذاب جابز، برنامهنویسی در تلفنهای همراه هیچ وقت این قدر پیشرفت نمیکرد و هنوز هم باید سالهای سال با تلفنهای همراه دکمهای به کار خود ادامه میدادیم.
استیو جابز: نابغهای که دومی ندارد
استیو جابز تا چندی پیش مدیرعامل شرکت اپل بود و البته در بیزینس کارت او نشانی از این عبارت به چشم نمیخورد زیرا او بنیانگذار شرکت اپل است و همانطور که تاریخ نشان میدهد او تنها نابغه اپل و کسی است که این شرکت را نجات داد و تبدیل به باارزشترین شرکت فناوری در حال حاضر کرد.
سهامداران اپل هنوز در شوک رفتن او از شرکت اپل بودند و در تردید فروش یا عدم فروش سهام خود به سر میبردند ولی جابز به آنها در مورد تیم کوک اطمینان کامل داده بود.
35 سال پس از تاسیس شرکت اپل در یک گاراژ در دره سیلیکون کالیفرنیا و بحرانهای مالی اپل در 1997 و 14 سال پس از بازگشت دوباره جابز سهام اپل از 6.5 دلار در هر سهم در طی 8 سال به بیش از 403 دلار برای هر سهم رسیده است و تمامی این موفقیتها را باید در سایه مدیریت جابز دانست.
با هم نگاهی به داستان این نابغه 56 ساله فقید میاندازیم:
استیو در 1955 در کالیفرنیا در خانوادهای که دارای زندگی متوسطی بودندبه دنیا آمد، پدرش پل جابز شغلی مانند جیمز دین داشت و برای یک شرکت سرمایهگذاری به عنوان بازاریاب فعالیت میکرد و بعد از آن پل با استقلال مالی بخت خود را در املاک و مستغلات جستجو کرد و در همین جا بود که با همسرش یعنی کلارا، که به صورت پارهوقت در بخش حقوق و دستمزد یک شرکت فعالیت میکرد، آشنا شد و همین آشنایی سبب ازدواج این دو نفر با یکدیگر شد و با تلاش شبانهروزی پل در زمانی که هنوز تلویزیون رنگی وجود نداشت همسرش را به خانهای با تمامی تجهزیات زندگی رهنمون کرد.
استیو در این خانه شروع به رشد و نمو کرد و پدرش برای او یک گرامافون از شرکت ریچارد رکوردز خریداری کرد که برای استیو یک سورپرایز و شادمانی بزرگ بود و بعدها توانست در زیرزمین خانهاش یک آزمایشگاه کوچک ترتیب دهد و بر روی مورچههای بخت برگشته آزمایشات مختلفی انجام دهد.
در نوجوانی استیو در لسالتوس به فعالیت خود ادامه داد و البته هرگز تصور نمیکرد روزی در راس شرکتی قرار گیرد که دفتر مرکزی آن در Cupertino فقط در حدود 2 کیلومتر از دبیرستان او فاصله داشته باشد و البته نمیتوان از تاثیر محل زندگی او در دره سیلیکون بر موفقیت او نیز سخنی به میان نیاورد زیرا در همین جا بیشتر شرکتهای فناوری حضوری فعال داشتند و به عنوان مثال با دوست صمیمی و دوران کودکی خود یعنی استفان وزنیاک در یک تابستان به عنوان تکنیسین آزمایشگاه در شرکت آتاری سازنده بازیهای ویدیویی در آن زمان مشغول به کار بودند.
در حالی که هنوز استیو در دبیرستان بود او در یک نمایشگاه علمی در مورد وسایل الکترونیکی حضور یافت و با مشاهده وسایل مورد استفاده برای کنترل جریان متناوب الکترونیکی پی برد که الکترونیک و علم آن شغل آینده او خواهد بود و البته به همین مقدار او برای ادبیات نیز زمان صرف میکرد و برخی از آثار شکسپیر را مورد مطالعه قرار داد بطوریکه معلم زبان انگلیسی خود را در این مورد بسیار خوشحال میکرد.
وقتی او وارد کالج رید در پورتلند در شمال اقیانوس آرام شد، شروع به جستجوی کار از طریق روزنامهها و مجلات کرد و البته این کالج برای دانشآموزانی بود که دارای هوش فراون بوده و به نوعی زودآموز و باهوش بودند و هر فردی دوست داشت تا روزی در این کالج به تحصیل بپردازد.
او در سال 1970 با علاقه نشان دادن به هنر خوشنویسی حس زیباشناختی خود را که به صورت آشکارا در تمامی محصولات و تبلیغات اپل دیده شد را نیز آشکار کرد.
در کالج رید دانشآموز رابرت فریدلند حکم مربی و برادر بزرگتر را برای استیو داشت و البته این رابطه عاطفی شکست بزرگی برای استیو بود زیرا رابرت نیز برای مبارزات انتخابی برای در دست گرفتن ریاست دانشآموزان با جامه هندی و بودایی حاضر میشد و با ثابت شدن مصرف LSD توسط او، به دو سال زندان محکوم شد و این اولین شکست استیو بود زیرا او بعدها در این مورد گفت: “رابرت اولین کسی بود که مرا به وجود پدیده روشنگری در افراد متقاعد کرده بود”.
آغاز شکلگیری سیب گاززده!
به طور یقین شکل گیری شرکت سیب گاز زده یا همان اپل مابین ژانویه و فوریه سال 1976 بود زیرا او با رفیق دوران کودکی خود یعنی وزنیاک در مورد امکان ساخت بوردهای مدارچاپی که دیگران میتوانستند رایانه شخصی خود را برای روی آن بسازند به بحث و تبادل نظر میپرداخت و در ضمن کار در شرکت آتاری به آنها ایده تاسیس یک شرکت و تجاری کردن ایده خود با یک سرمایهگذاری کوچک را بخشیده بود.
در یک بعدازظهر در حال رانندگی در بزرگراه 85 بین PaloAltoو LosAltos او پیشنهاد تاسیس شرکت اپل کامپیوتر را به وزنیاک ارائه داد و جواب وزنیاک نیز در نوع خودش جالب بود: فکر نکنم زیاد موفق باشد! و با این حال با استیو شروع به انجام مقدمات تاسیس آن کردند.
از همان آغاز تاسیس اپل، استیو برای شرکت یک صندوقپستی در PaloAlto اجاره کرد و سیستم پاسخگویی بسیار موفقی را نیز به خدمات شرکت خود افزود و به تدریج از یک گاراژ درب و داغان به یک ساختمان کوچک تغییر مکان دادند وزمانی که اپل در 1978 تولید یک هارد دیسک جدید را اعلام کرد سرمایه این شرکت افزایش یافت و توانست با سیستم تبلیغاتی مناسب رایانه مکینتاش را در سال 1984 معرفی کند.
استیو جابز از اپل برای اولین و آخرین بار اخراج میشود
در همین سال بود که جابز از اپل بنا بر مشکلی که با رئیس آن که جان اسکولی تازه از راه رسیده از شرکت کوکاکولا بود از اپل اخراج شد و متاسفانه هیاتمدیره همگی طرفدار جان اسکولی بودند.
البته استیو نیز بیکار نماند و با فروش مقداری از سهام خود شرکت رایانه NExt را تاسیس کرد و توانست تا حد زیادی مشکلات روحی ناشی از اخراج از اپل را با موفقیت پشت سربگذارد.
بازگشت پرفروغ نابغه
البته اپل در غیاب او اپل چندان دارای اوضاع و احوال خوبی نبود و ناچار شدند تا جابز را دوباره به نزد خود بازگردانند و با یک دعوت کاری و مالی، جابز با فروش شرکت نکست به اپل با مبلغ 400 میلیون دلار به عنوان رئیس به این شرکت بازگشت و فروش این شرکت در حالی بود که اپل تنها موفق به فروش تنها 50 هزار کامپیوتر شخصی شده بود و به شدت در زیر سایه مایکروسافت و ویندوز در حال دست و پا زدن و محو شدن بود و بدین ترتیب استیو به خانه بازگشت و از این جا بود که سیر صعودی شرکت اپل آغاز شد.
اودر آغاز کار دوباره در اپل، یک شعار را در سرلوحه این شرکت قرار داد و آن این بود که این شرکت نباید از سایر شرکتها تقلید کند و باید متفاوت باشد شعاری که اکنون وجه تمایز اپل با سایر شرکتهای فناوری است.
بسیاری عقیده دارند که استیو جابز دوبار شرکت اپل را تاسیس کرد زمانی که آنرا به همراه وزنیاک در یک گاراژ تاسیس کرد و زمانی که دوباره پس از اخراج شدن به این شرکت بازگشت و اپل را از سقوط و خریداری شدن توسط شرکتهایی چون آمریکنآنلاین نجات داد.
در بار دوم او دیگر به تنهایی اپل را به موفقیت رساند و اپل تحت نبوغ او بیش از 200 میلیون آیپاد، یک میلیارد آهنگ از آیتونز، 26 میلیون آیفون و بیش از 60 میلیون رایانه مک به فروش رسانده است.
جالب است بدانید که جابز در سال 1986 استودیوی پیکسار را از جرج لوکاس خریداری کرد و توانست آن را بعد از چند سال و با زمینه کاری انیمیشن با قیمت 5 میلیارد دلار به فروش برساند.
منتقدان جابز عقیده دارند که او بیعاطفه، سرسخت، زودجوش و کلهشق بوده است اما من معتقدم که برای یک فرد کمالگرا، یک سری ویژگیهای خاص باید وجود داشته باشد.
در سال 2004 سرطان لوزالمعده در جابز تشخیص داده شد و در سال 2009 او به مرخصی درمانی رفته و تحت عمل پیوند کبد قرار گرفت و با ناموفق بودن عمل جراحی او سرانجام تصمیم گرفت که از ریاست شرکت اپل استعفا دهد و تیم کوک که بسیار به او اعتقاد دارد را به هیات مدیره پیشنهاد کند.
متن نامه استعفای استیو جابز خطاب به هیات مدیره که در نوع خود بسیار جالب است:
“من به خاطر اینکه قادر به انجام وظایف خود به نحو احسن نیستم استعفای خود از سمت مدیرعاملی را اعلام میکنم و البته پیشتر نیز اعلام کرده بودم در صورتی که احساس کنم نمیتوانم وظایفم را به نحو خوبی انجام دهم استعفای خود را اعلام خواهم کرد.
من پیشنهاد میکنم در صورتی که هیات مدیره صلاح بداند به عنوان رئیس هیات مدیره و رئیس بخش کارمندان اپل انتخاب شوم و تیم کوک را نیز به عنوان جانشین خودم به شدت توصیه میکنم .
من اطمینان خاطر دارم که اپل روزهای بسیار درخشانی را پیش رو دارد و من بیصبرانه منتظر دیدین این روزها هستم.
من برخی از بهترین دوستان زندگیام را در اپل یافتم و از همه شما متشکرم که در این سالها در کنار من بودید”.
سایه روشنهای جابز
– شرکت کامپیوتری اپل در سال 1976 با یک سرمایهگذاری کوچک بین جابز و وزنیاک در گاراژ خانه والدین جابز تشکیل شد و داستان تامین سرمایه نیز در نوع خود جالب است استیو مینی فولکسواگن خود را به فروش رساند و وزنیاک نیز دو ماشین حساب هیولت پاکارد خود را به فروش رساند تا سرمایه اولیه شکل بگیرد.
– به بازار آمدن اولین رایانههای مبتنی بر سیستم عامل مک یا همان مکینتاش
– در سال 1985 در پی برخی از مشکلات با اسکولی ریاست اپل ،از این شرکت اخراج شد و شرکت کامپیوتری نکست را تاسیس کرد.
– خریداری شرکت پیکسار از لوکاس در سال 1986 با مبلغی کمتر از 10 میلیون دلار و سپس فروش آن در سال 2005 به مبلغ 5 میلیارد دلار به دیزنی با عنوان جدید Pixar Animation Studios
– بازگشت به اپل در سال 1996 با پست مدیرعاملی این شرکت و فروش نکست به اپل با قیمت 400 میلیون دلار
– استیو در سال 2003، سری جدید رایانههای مک با عنوان پاورمک را معرفی کرد و در ضمن فروشگاه موزیک آیتونز را نیز رونمایی کرد.
– در سال 2007 با معرفی آیفون، جهان تلفن همراه را متحول کرده و معنایی تازه به تلفن همراه هوشمند بخشید.
– در سال 2008 مکبوک ایر را که رایانه هایی با طراحی مدرن و بسیار زیبا و پیشرفته بودند را معرفی کرد.
– با معرفی آیپد در سال 2010، تبلتها را به دو دستهبندی قبل از عرضه آیپد و بعد از عرضه آیپد تقسیم کرد.
– در آخرین حضور خود در کنفرانس اپل در سال 2011، پنجمین نسخه سیستم عامل iOS را معرفی کرد.
حالا آخرین گزارشها حاکی از آن است که شرکت اپل تصمیم گرفته است تا در روز تولد جابز فقید و گرامیداشت او که نزدیک به دو ماه دیگر است جدیدترین نسخه iPad را نیز معرفی کند.
روحش شاد و یادش گرامی
مهدی صحافی
پایان مطلب/
استیو جابز واقعا فرد خلاق و مدیری نمونه در فناوری کامپیوتری بود که تونست ایده ها و نبوغ وازنیاک و دیگران را با کمال گرایی بالای خود به بهترین نحو تجاری کنه. البته ماوس و رابط گرافیکی کاربر اول توسط شرکت زیراکس ابداع و ساخته شده بود و جابز در بازدید از اونجا این ایده رو در واقع کش رفت و به خوبی ارتقا داد که اگر این کار را نکرده بود زیراکس هم نمیتونست این تحول رو ایجاد کنه ! کتاب سرگذشتش که ترجمه فارسی خوبی داره رو بخونید. خیلی جالبه: http://www.parsbook.org/1390/11/stive-jobs.html
می خوام بگم به دوستان که بروند کتاب سرگذشت جابز رو بخونند که تمام سرگذشت زندگیش تو این کتاب هست اپل رو فقط جابز تاسیس نکرد در اصل باید گفت وزنیاک هم سهم خیلی بزرگی تو تاسیس اپل داشته پیشنهاد میکنم حتما برند کتابشو بخونند زیاد هست ولی می ارزه به خوندنش…جابز فقط فکر اقتصادی خوبی داشت
ما رو باش نیشستیم اینجا در مورد چی داریم صحبت می کنیم! به نظر شما مهم اینکه جابز نیشستی تکی تو زیرزمین خونش آی پد و آی فون آی من درست کرده یا اینکه تونسته فناوری رو تا این حد جلو بکشه؟!
اگه شما هم به سخنرانی ایشون تو استنفورد گوش میدادین هم چین چیزی نمی گفتین، مطمئناً نظرتون عوض می شد.
بازم میگم بهتر قبل از هر چیز یا کامل تحقیق کنید یا چیزی نگید، نه اینکه با اطلاعات نصفه و نیمه و از روی تعصب حرف بزنید…
دوست عزیزی که می گی هر چیز جابز آورده از قبل بوده ، برو کمی سواد یاد بگیر (منظورم خوندن و نوشتن نیست) .
همون موسی که تو دستات ، و دنیای کامپیوتر رو متحول کرده ، جزء اولین ایده های جابز بوده که با معرفی مکینتاش رو نمای کرد ازش .
روحش شاد و یادش گرامی
روحش شاد
پست خوبی بود خسته نباشید .
جابز فور اور – جابز فور اوری وان
پدرمونو در آوردین بابا باشههههههههههه
واقعا روحش شاد و یادش گرامی
جابز مدیر بزرگی بود، ولی خلاقیت !!
نه آیفون و نه ایپد و … هیچ کدام ایده خود جابز نبوده، اگر یک جستجوی ساده انجام بدید میبینید که خالق این محصولات کسان دیگه ای بودن، جالبه که حتی در شروع همه این محصولات در ابتدا مخالفت نشون داده و بعد کم کم به این نتیجه رسیده که نه محصول خوبیه.
– مگه قبل از آیفون گوشی های تمام لمسی وجود نداشتند که میگید اگه نبود هنوز باید با کیبورد کار می کردیم !؟
– جالبه که بعضی جاها دیدم که تبلت رو اختراع اپل می دونند! اینکه اپل با یک تبلت خوب و تبلیغات فوق العاده تونست تبلت رو عمومی تر کنه و به خیلی ها بشناسونه کاملاً درسته، ولی حداقل 1 دهه قبل از ایپد هم تبلت وجود داشت.
– اپل در هیچ کدام از مسیر های رفته اولین نبود، حتی در خیلی هاش دیر شروع کرد، ولی خب بله در هر کدام شروع به کار کرد، جز بهترین ها شد و تونست خیلی از استانداد های متداول رو تغییر بده و یا حتی متحول کنه
تمام این ایده ها از جابز بوده.باید بت بگم که استیو به تنهایی 3600 تا اختراع ثبت شده داره.یه خورده اطلاعاتت رو ببر بالا بعد بیا اظهار نظر کن.
دنیای فن اوری حالا حالا ها باید مرهون افرادی مثل جابز باشه
سلام. کاملا” درست. دنیای فن آوری و مردم دنیا برای استفاده آسون و راحت از محصولات پیچیده الکترونیکی.
خیلی بده آدم این قدر جو گیر باشه!
بابا جان جابز آدم بزرگیه قبول ولی بابا توی 2011 یا مریض بود یا … آخرم که مرد!
چه کار بزرگی کرد این مرد در 2011؟!
من خودم دل خوشی از نوکیا ندارم و حتی ازش متنفرم! ولی به نظرم مدیر عامل فعلی نوکیا حتما تاثیر گذار تر بوده!!!
الان خوشحالی؟
جوگیر چیه بنده خدا؟ پس آخرین گوشی اپل رو کی داد بیرون قبل از مرگش؟
الان مدیرعامل نوکیا مگه چه گلی زده به جمال این شرکت بجز چسبیدن به یه سیستم عامل ورشکسته به اسم سیمبیان و رو آوردن به ویندوزفون که تازه هنوز درست و حسابی تو بازار تجربه نشده؟ اینکه چند بار شایعه فروش شرکت به میون بیاد! کجای این اسمش تاثیرگذاریه؟
با سلام. واست متاسفم اخه بنده خدا تو اصلا” با نرم افزار هاش کار میکنی با دستگاهاش کار می کنی؟ چرا بیخود حرف میزنی .فقط یک ادم نباید بیاد رو صحنه یه چیزی معرفی کنه یا نشون بده. توروخدا یکم فکرشده حرف بزنین و عمل کنین.
نمی فهمی حرف نزن بی سواد!!!!