ابتدا باید نگاهی به فلسفه شرکت اسنپ و چگونگی شکل گیری آن کرد، و اینکه چرا سرویسی مانند اسنپچت از ابتدا آغاز شد و چه تاثیری در نحوه برخورد ما با شبکههای اجتماعی داشت. اسنپچت بر اساس یک لحظه ساخته شده است. کاربران این سرویس که به اسنپر معروف هستند تلاش دارند تا لحظات مختلف را ثبت کنند و لحظات را در همان لحظه باشکوه بدانند، اما این لحظه طی چند ثانیه یا حداکثر 24 آینده کاملا از بین خواهد رفت. ممکن است که ایوان اسپیگل طراح اصلی این اپلیکیشن واقعا به این فلسفه فکر کرده بوده و واقعا چنین قصدی داشته است، اما شرکت Sobrr بر این باور است که اسنپچت ایده آنها را دزدیده و همچنین شکایت علنی نیز کرده است. گرچه قدم به قدم تمام این مسائل را بررسی خواهیم کرد، ابتدا از آغاز اپلیکیشن حرف بزنیم.
یک اپلیکیشن، یک سبک زندگی
بسیاری از پروژههای بزرگ امروزی، از یک طرح ساده در شرایطی سادهتر آغاز شدند. همه ما داستان بزرگان تکنولوژی و گاراژ خانهشان را میدانیم. اما ایوان اسپیگل و رجی براون، دو دانشجوی استنفورد بودند و اسپیگل رشته طراحی محصول را دنبال میکرد. پروژه اسنپچت ابتدا با نام پیکابو ایدهپردازی شد و به عنوان یک پروژه پایانی برای یک کلاس درس مطرح شده بود. بر اساس ادعای اسپیگل که کاملا با ادعای Sobbr مغایرت دارد، او این ایده را داشت که تصاویری خلق شوند که به راحتی و سریع از بین خواهند رفت و اینگونه خالق تصاویر مجاب خواهد شد تا لحظات بیشتری را ثبت کند و تجربههای بیشتری را کسب کند. بدین ترتیب این لحظه در همان لحظه باشکوه جلوه خواهد شد و پس از آن شخص باید به دنبال ثبت لحظهای تازهتر باشد.
از راست به چپ: ایوان اسپیگل، بابی مورفی، رجی براون
پس از اینکه اسپیگل ایده خود را مطرح کرد، همکلاسیهای اسپیگل استقبالی از پروژه نداشتند و به نظرشان کافی نبود. این میان اسپیگل و براون، بابی مورفی را وارد تیم دو نفره خود کردند و بنیانگذاران اسنپچت به سه نفر افزایش یافتند. بابی مورفی کدنویس تیم بود و تجربه مناسبی در این زمینه داشت. این سه چندین ماه با یکدیگر کار کردند، ابتدا در ژوئن 2011 پیکابو مخصوص iOS عرضه شد و آن زمان این سه نفر در اتاق خواب ایوان اسپیگل بودند، اتاقی که در خانه پدری اسپیگل بود!
عرضه روح، کنار رفتن براون
در تمامی پروژههای بزرگی که به صورت گروهی انجام میشود ممکن است یک نفر از عرضه اصلی جا بماند و دیگر اعضای تیم او را کنار بگذارند. ادواردو ساورین پس از عرضه فیسبوک از پروژه بدون اطلاع کنار گذاشته شد و استیو وازنیاک بدلیل اختلاف از اپل کنار کشید و این لیست ادامه دارد. اسنپچت نیز اینگونه است. پس از عرضه پیکابو نقش براون کمتر شد. مورفی و اسپیگل با هم صمیمیتر شدند و به این نتیجه رسیدند که تمام کار بر دوش این دو نفر بوده و براون کار خاصی نکرده بوده است. پس کم کم براون حذف شد و پس از دو ماه پیکابو با نام جدید اسنپچت و لوگوی معروف روح سفید عرضه شد. البته سال 2014 براون از مورفی و اسپیگل شکایت کرد و در یک قراردادی که منتشر نشده به یک توافق مالی و همچنین ذکر نام براون به عنوان یکی از بنیانگذاران رسیدند.
در ماه می 2012 اسپیگل اولین پست خود را در وبلاگ اسنپچت منتشر کرد و گزیدهای از متن او چنین است:
«اسنپچت به دنبال ثبت لحظاتی مانند لحظاتی که با دوربین یک بار مصرف کوداک ثبت میشدند نیست. این پلتفرم، راهی نوین است برای اینکه به دنبال زیبایی و حس باشیم، زیبایی که نیازمند کامل بودن و بینقص بودن نیست. شبکههای اجتماعی زندگی را پیچیده میکنند، ممکن است قبل از یک مصاحبه کاری شما تمامی عکسهایی که در آنها تگ شدید را حذف کنید و همچنین ممکن است قبل از پست کردن یک عکس، ساعتها به دنبال انتخاب بهترینها باشید. اما اسنپچت خلاف این است، ثبت لحظه و از بین رفتن آن لحظه طی ثانیهها و ساعتهای آینده هدف ماست.»
اولین سرمایهگذار و اولین موج رشد
در همین سال اسنپچت به محبوبیت بالایی دست مییابد. اسنپچت دقیقا به همان محدوده سنی که مورد نظرش بود میرسد. نوجوانان این اپ را بیش از اندازه دوست دارند. در این میان بری اگرز، یک مدیر اجرایی به صورت کاملا اتفاقی از دخترش نام اسنپچت را میشنود و متوجه میشود که سه اپلیکیشن انگری بردز، اینستاگرام و اسنپچت حالا از محبوبترین اپلیکیشنهای موجود هستند. اگرز تلاش فراوانی میکند تا با اسپیگل رابطه برقرار کند و موفق نیز میشود تا در اسنپچت سرمایهگذاری کند. اولین سرمایه خارجی شرکت 485 هزار دلار است.
بری اگرز، اولین سرمایهگذار کلان اسنپچت
اسنپچت قدرتمند میشود و گسترش پیدا میکند، تا یک ماه آینده، 231 عکس در ثانیه یا به عبارتی 20 میلیون عکس در روز آپلود میشوند. کاربران از مرز 10 میلیون میگذرند و تعداد کل عکسهای آپلود شده به یک میلیارد میرسد. بالاخره این روح، وارد حجم عظیمی از مردم شده و آنها را تسخیر کرده است. پروسه جذب سرمایهگذار پروسهای است که مدت طولانی ادامه دارد و تا به همین امروز نیز این پروسه ادامه داشته است. البته اخیرا اعلام شده که این شرکت وارد بازار سهام خواهد شد اما از سال 2012 تا کنون مبالغ بسیار زیادی جذب این شرکت شده و حتی آخرین دور جذب سرمایه مبلغی حدود 1.8 میلیارد دلار نصیب شرکت کرد. مطمئنا مبلغی حدود دو میلیارد دلار برای اسپیگل که حتی پروژهاش در کلاس دانشگاه نیز مورد استقبال قرار نگرفت بسیار خوشحالکننده خواهد بود.
اسنپچت و رقبا
جنگ اصلی حال و حاضر میان اسنپچت و اینستاگرام است. اینستاگرام که جزو توابع فیسبوک است پس خود فیسبوک و همچنین واتزاپ نیز شاید در این دسته قرار گیرند.اما زاکربرگ و تیم فیسبوک به شدت در تلاش بودهاند تا اینستاگرام را در ردهای بالاتر نسبت به اسنپچت قرار دهند و همچنین اسنپچت را برانداز کنند. اواخر سال 2012 فیسبوک که جایگاه خود را در خطر میبیند یک اپلیکیشن برای iOS عرضه میکند و این اپلیکیشن Poke نام دارد. از قابلیتهای اپلیکیشن میتوان به ارسال پیامها و عکسهایی که پس از مدت زمان مشخصی پاک میشوند اشاره کرد! فیسبوک کاملا ایده اسنپچت را از آن خود کرده بود، اما در پایان نتوانست موفقیت چندانی از قبال این اپلیکیشن کسب کند.
فیسبوک اما ناچار بود تا به رقابت بپردازد و خود را نشان دهد. فیسبوک سال 2012 تا 2014 نوعی بحران میانسالی را تجربه کرد. این پلتفرم عظیم، خود را در خطر فروپاشی دید و اوایل سال 2012 با قیمت یک میلیارد دلار اینستاگرام را خریداری کرد. برای فیسبوک اینستاگرام شبیه یک ماشین مدل بالا و گرانقیمت بود که باید خریداری میشد. البته از این نگذریم که اینستاگرام یکی از بهترین خریدهای فیسبوک بود، فیسبوک توانست با خرید اینستاگرام مکانی برای حضور در رقابت نسل جدید شبکههای اجتماعی رزرو کرد.
به صورت کلی فیسبوک پلتفرمی است که زمانی با یک ایده بزرگ وارد بازی شد و توانست موفقیت بیبدیلی کسب کند، پس از آن این شرکت از دیگر شرکتهای کوچک تغذیه کرده است. مثلا همین سال پیش فیسبوک، شرکت آکیولس ریفت را خریداری کرد تا بلیطی برای شرکت در صنعت واقعیت مجازی و شاید هم افزوده داشته باشد.
اما فیسبوک سال 2014 به اسنپچت هم نیز پیشنهاد بزرگی داد. پیشنهادی که رد کردنش سخت بود. فیسبوک سه میلیارد دلار پیشنهاد خرید اسنپچت را به اسپیگل تقدیم کرد، اما با مخالفت فروش مواجه شد. تا به حال که این رد فروش به سود اسنپچت بوده است، چون که آمار بازدیدکنندگان سرویس بالاست و همچنین به زودی هم قرار است وارد سهام بورس شود و مطمئنا درآمد بالایی از این طریق کسب خواهد شد. اما بحث اینجاست که فیسبوک وقتی دید که پلتفرمهایی که برای مقابله عرضه کرده بود شکست خوردند و همچنین پیشنهاد فروشش نیز رد شده بود، گزینه آخر را رو کرد، کپی به تمام معنا آخرین گزینه فیسبوک بود.
استوری، قابلیت خلاقانه اینستاگرام
استوری به تازگی به اینستاگرام اضافه شده و اتفاقا در همین مدت طرفداران خاص خود را پیدا کرده است. بسیاری از جمله من، برای اتفاقاتی که به نظرمان بهتر است 24 بیشتر عمر نکنند استوری را انتخاب میکنیم، چون انتخاب بهتری است، انتخابی است که برای چند لحظه یه احساس یا یک اتفاق را به اشتراک میگذارد و پس از آن دیگر اثری از آن باقی نخواهد ماند.
اینستاگرام پس از عرضه استوری در عرض دو ماه به 100 میلیون کاربر فعال رسید و این آمار کاربران فعال است و افراد بسیار زیادی وجود دارند که فعالیت نسبی و کمتری دارند اما همچنان از این قابلیت استفاده میکنند و همچنین استوری دیگران را نیز مشاهده میکنند.
اینستاگرام پس از مدتی قابلیت ارسال دایرکت مدتدار را نیز اضافه کرد. شما میتوانید دایرکت خود را برای کسی ارسال کنید و طی مدت زمان کوتاهی آن دایرکت پاک خواهد شد و اگر کسی از آن اسکرینشات تهیه کند شما متوجه خواهید شد. همچنین قابلیت استوری لایو نیز یکی از گزینههایی بود که اخیرا به برخی کاربران اینستاگرام اضافه شده است. بدینترتیب اینستاگرام یا همان فیسبوک تصمیم گرفت تا اسنپچت را خریداری نکند و به جایش قابلیتهای اسنپچت را درون پلتفرم خود جای دهد. مطمئنا اگر روزی هم اسنپچت شکایتی از این شرکت بکند، به قیمت تمام شده خواهد ارزید!
اسنپچت و ایدههای نو
شرکت اسنپ چندی پیش با ایدهای تازه روی کار آمد که عینکهایی را عرضه کنیم که قابلیت ضبط و آپلود ویدئوهای جذاب و کوتاه را داشته باشند. این عینکها که Spectacles نام دارند 130 دلار قیمت دارند و از دستگاههایی به نام Bot قابل خریداری هستند. Botها شبیه یک دستگاه خودپرداز است. شما رنگ مورد نظر خود را انتخاب میکنید پول را پرداخت میکنید و دستگاه یک عینک به شما میدهد که دارای دوربینی واید است که در کنارش یک سری لامپ کوچک برای نوردهی در فضای کم تعبیه شده است. اساسا اسنپ ایده گوگل گلس را سادهتر و کارآمدتر کرد و به مردم فروخت، اما اینجا جایی بود که اسنپ به این نتیجه رسید که تنها اپلیکیشن اسنپچت درآمد کافی نخواهد داشت و باید به سمت دیگر محصولات رفت، اما این محصول نیز شاید نتوانسته نیازهای اسپیگل را برآورده کند چون به زودی قرار است اسنپچت تبدیل به یک IPO شود.
آیندهای میلیاردی در انتظار
قبل ازینکه به پتانسیل اسنپچت در بورس بپردازیم، ابتدا باید بگویم که یک IPO چیست. IPO اولین عرضه سهام یک شرکت است که در دسترس تمامی مردم و عموم قرار میگیرد. یعنی شرکت اسنپچت تا به حال در بازار سهام شرکت نداشته و حال قرار است در سطح گسترده عرضه شود و من شما نیز میتوانیم از سهام این شرکت خریداری کنیم، این اتفاق وقتی برای اولین بار برای یک شرکت رخ میدهد به اصطلاح آن اولین سهام IPO نام دارد.
حال شرکت اسنپچت درآمدی از طریف تبلیغات در اپلیکیشن و فروش اطلاعات خاص دارد. همچنین همکاری با برندها برای پشتیبانی بیشتر نیز جزو منابع درآمد این شرکت است. بدین صورت این شرکت درآمد خوبی دارد اما اینکه آیا پتانسیل حضور در بازار بورس را خواهد داشت؟
باید بگویم بله، سهام اسنپ ارزش خرید دارد. اسپیگل تنها یک مدیر شرکت نیست، اسپیگل حتی کدنویسی را نیز بلد نیست و نمیتواند اپلیکیشنی را با دستان خود تولید کند. اما اسپیگل ایدهپرداز و متفکری قوی است. ممکن است شرکت اسپیگل به اندازه فیسبوک بزرگ نشده باشد اما تاثیر اسپیگل بر دنیای تکنولوژی به شدت بزرگ بوده است. تا قبل از اسنپچت همه پستها، همه تویتها و همه پیامها ابدی بودند اما حالا همه چیز میتواند نابود شونده باشد! اسپیگل فیسبوک را مجبور به یک کپیکاری تمام عیار کرد، اسپیگل حتی در فروش اسنپ نیز بسیار هوشمند بود و پیشنهاد زاکربرگ را رد کرد تا حالا حداقل پنج برابر بیش از آن پیشنهاد شرکتش ارزش داشته باشد.
اسنپ قصد دارد تا به یک میلیارد درآمد در سال جاری برسد و اگر IPO خود را عرضه کند، این مبلغ ممکن است به 40 میلیارد دلار هم برسد. این یکی از بزرگترین عرضه IPO خواهد بود و درصد موفقیت بالایی برای شرکت در نظر گرفته شده است. اما سهام اسنپ ارزش خریداری دارد و اسنپچت با مشکلات متعددی روبرو خواهد شد، اسنپچت برای بقا باید به مقابله با اینستاگرام بپردازد و باید تلاش کند تا خود را به روزتر و با ایدههای نو و تازهتر نگهدارد.
اسنپچت در آیندهی دور
اما گذشته از تمام این مسائل، شبکههای اجتماعی به سرعت در حال تغییر هستند و خواستههای جمعی به سرعت در حال تغییر است. بقا در چنین شرایطی نیازمند برنامهریزی بسیار دقیق است و اینکه مدیران شرکت دقیقا بدانند که مردم چه میخواهند و همچنین اسنپچت آیا فقط قرار است به همین یک اپلیکیشن منتهی شود؟
همچنین اسنپچت ایدهای بزرگ دارد و میزان کاربران قابلقبولی دارد، اما در چند ماهه اخیر میزان بازدید روزانه این سرویس کمتر و کمتر شده است. در سه ماهه ابتدای 2016 این سرویس 15 میلیون بازدید روزانه داشت، اما در سه ماهه دوم به 21 میلیون افزایش داشت و این اتفاق برای این سرویس بسیار خوشایند بود. اما مشکل از ماههای بعدی شروع شد که در سه ماهه سوم سال این سرویس با سقوط بی سابقه 10 میلیون کاربر در روز مواجه شد و در سه ماهه چهارم تنها 5 میلیون کاربر در روز به این سرویس سر میزدند. اگر سقوط کاربران به همین منوال ادامه پیدا کند اساسا این سرویس تا پایان سال نابود خواهد شد!
این چیزی که است که اسپیگل باید برای آن چارهای بیاندیشد. اسپیگل باید بتواند سرویس خود را سرپا کند و دوباره به بازی برگرداند. اینستاگرام با قابلیت استوری اساسا همه کاربران خود را بیش از پیش درون سرویس فعال حفظ کرد و حتی کاربران اسنپچت را نیز به سوی خود سوق داد. اما اسپیگل همچنان هیچ اندیشهی تازهای جز عینکهای اسپکتکل برای سرویس خود اجرا نکرده است.
اینگونه جنگها خونین است و تلفات زیادی دارد و شاید اسپیگل مجبور شود که کاملا اپلیکشینی نو عرضه کند و قال اسنپچت را بکند. باید منتظر ماند و دید در آینده چه اتفاقی برای این شرکت رخ خواهد داد.
من اسنپ چتم خراب شده این اسم رو میاره و نمیشه واردش بشیUnfortUnatelySnapchathasstoppd همه ی حافظم رو خالی کردم و چند بار هم حذف و نصب کردم فیلتر اسنپ هم تعغیر دارم اما درست نشد خواهش میکنم شما یه راه حل بگید