گیمنت: نقد بازی «اینساید»؛ درونیاتِ یک پسربچهی قرمز پوش
اینساید با این که چیزی حدود 80 درصد شبیه لیمبو است اما درجا نزده و در برخی قسمتها در آن شاهد پیشرفت هستیم…
به جرات میتوان گفت که نسل هفتم بازیهای رایانهای تجربهای تکرار نشدنی برای همه بود. چه گیمرها، چه سازندگان و چه ناشران. و فرصتی طلایی برای رشد و شکوفایی به همه، از جمله سازندگان بازیهای مستقل داد. به لطف امکانات جدید نسل هفتم به خصوص سرویسهای بازی آنلاین و همچنین امکان عرضه بازیها به صورت دیجیتالی در این شبکهها، بازیسازهای مستقل فرصت مغتنم شمرده و به ساخت بازی برای کنسولهای آن زمان تمایل نشان دادند. افزایش تعداد استدیوهای مستقل به طبع افزایش تولید عناوین ایندی را هم به دنبال داشت ولی تعدد این بازیها نبود که آنها را بر سر زبانها انداخت ؛بلکه کیفیت مطلوب و خوش ساختی آنها بود. در این بین یک استدیوی دانمارکی با نام «پلی دد» با ساخت و انتشار بازی «لیمبو» به شهرت جهانی رسید و اسم و رسمی برای خود دست و پا کرد.
لیمبو نه گرافیکی در حد بتلفیلد و نه گیمپلی پیچیدهای داشت. این بازی با استفاده از اصل سادگی و به دور از هرگونه پیچیدگی، با گرافیکی ساده، گیمپلی مینیمال و داستانی جذاب، نه تنها به یکی از بهترین بازیهای مستقل، بلکه به یکی از بهترینهای نسل هفتم تبدیل شد. علاوه بر مواردی که گفته شد، توجه رسانهای به این بازی نیز باعث شد که عناوین مستقل طرفدارهای زیادی برای خود دست و پا کنند.
حال پلی دد با ساخت بازی جدید خود «اینساید» سعی بر این دارد که روزهای خوب لیمبو را تکرار کند. موفقیت لیمبو، سازندگان را مجاب کرد که همان فرمولی که این بازی را به محبوبیت رساند در اینساید به کار ببرند. با اینکه این کار، مقداری محافظه کارانه به نظر میرسد ولی از طرفی دیگر کاملا منطقی و عقلانی است. آنها لیمبویی ساختند که به خوبی امتحانش را پس داد. پس چرا دست به ریسک بزنند و چیزی را بسازند که از لحاظ ساختاری زمین تا آسمان متفاوت باشد؟!
پلی دد که در بازی قبلی خود نشان داد که به روایت مبهم داستان و درگیر کردن ذهن گیمر با آن علاقه زیادی دارد، در اینساید هم همین رویه را در پیش گرفته است و داستانی مرموز و بدون سرنخ را برای بازی در نظر گرفته و گیمر را باز هم در نقش یک پسر بچه در میان دنیای رمزآلود و ناامید کنندهاش قرار داده است. علاقه سازندگان به استفاده از پسربچه به عنوان شخصیت اصلی داستان کماکان پا برجاست و در اینساید هم اوضاع از همین قرار است. پسرک داستان ما با آن تیشرت قرمز رنگش از لحاظ ظاهری کمی شبیه به پسرک لیمبو است. کارهایی را انجام میدهد که او برای طی کردن مراحل، عبور از مانعها و حل معماهای بازی میکرد. البته هدف این دو کاملا متفاوت از یکدیگر است و همانطور که گفتیم تنها از لحاظ ظاهری شباهت دارند.
گیمپلی بازی با اینکه شبیه به لیمبو است ولی در برخی از جهات پیشرفتهایی را در آن شاهد هستیم. محیطهایی که بازی در آن اتفاق می افتد دارای تنوع زیادی هستند و این تنوع، نقش مکمل برای پوشاندن برخی از ایرادات از جمله یکنواختی روند بازی را ایفا میکند. شهرها، انبارهای قدیمی، جنگل ها و دنیای زیر آب، از جمله محیطهایی هستند که بازی در آن جریان دارد. سازندگان در این محیطها انواع معماها را برای شما تدارک دیدهاند. که کماکان هیچگونه راهنمایی در خصوص حل کردن آنها ارائه نمیشود. البته این به این معنی نیست که این معماها گیمر را به سختی به چالش بکشند ولی توجه ویژه سازندگان به روش “بمیر تا فرا بگیری” گیمر را مجبور میکند که نهایت دقت را برای حل آنها به کار بگیرد. همچنین گویهایی در بازی وجود دارند که به هیچ وجه نباید از آنها غافل شوید. فقط این را بدانید که این گویها کلید دیدن پایان مخفی بازی هستند.
گرافیک منحصر به فرد و تحسین برانگیز لیمبو سطح انتظارات برای دیدن هنر سازندگان برای اینساید را به شدت بالا برد. با عرضه اینساید مشاهده کردیم که سازندگان پا را از این هم فراتر گذاشته و هنر خود را باز هم به رخ کشیدهاند. تغییر محیط بازی از دو، به دو و نیم بعدی باعث شده که محیط اطراف پویاتر و با جزئیاتتر باشد. سازندگان بعضا در محیطهای مختلف از تم سیاه و سفید دوری کرده و رنگ را به صحنه بازی پاشیدهاند که وجود آن باعث میشود که گیمر به عناصر رنگی بیش از بقیه عناصر توجه کند. وجود رنگهایی از قبیل قرمز، زرد و نارنجی همواره حس خطر را در بازیکننده زنده نگه میدارند. درکل هماهنگی میان گرافیک هنری منحصر به فرد با داستان و تم بازی، در میان عناوین دیگر ستودنی است و باز هم هنر سازندگان را به همه نشان داده است.
در اینساید شاهد هماهنگ و مکمل بودن صدا، موسیقی و گرافیک هستیم. صداگذاری در یک کلام بی نقص است. موسیقی کاملا طبق ریتم و روند بازی اجرا میشود و در موقعیتهای مختلف به خوبی نقش خود را ایفا کرده است. و به خوبی حس وحشت و ناامیدی را به مخاطب القا میکند. و کاری میکند که تا مدتها اینساید را از یاد نبرید. بازی واقعا در این زمینه معرکه عمل کردهاست.
اینساید با این که چیزی حدود 80 درصد شبیه لیمبو است اما درجا نزده و در برخی قسمتها در آن شاهد پیشرفت هستیم. به هرحال اگر از طرفداران لیمبو هستید به هیچ وجه اینساید را از دست ندهید و آن را تجربه کنید.