
عجایبالمخلوقات؛ با انسانهایی که عجیبترین بدنهای دنیا را داشتند آشنا شوید!
انسان شگفت انگیزترین موجود جهان است. پیچیدگیها و ساختار فوقالعاده بدن انسان، او را از سایر موجودات متمایز ساخته است. گاهی میان انسانها نیز، مواردی یافت میشود که از بقیه متمایز بوده و بر این شگفتی میافزاید.
منظور از تمایز، از وجه ساختار بدن است. در طول سالیان دراز، انسانهایی با ساختاری متفاوت متولد شده و زیستهاند. در این مقاله فارنت، قصد معرفی معروفترین انسانهای متمایزی که تاکنون در جهان زیستهاند داریم. قطعاً با دیدن این موارد، دیدگاه تان نسبت به زندگی و انسان تغییر خواهد کرد.
فرانک لنتینی؛ مرد سه پا
فرانچسکو لنتینی در سال ۱۸۸۱ در منطقه روسولینی در سیسیل ایتالیا به دنیا آمد. وی در قسمت راست بدن خود یک پای اضافی داشت که از ستون فقراتش رشد کرده بود و یک پای کوچک هم به صورت ناقص در پشتش وجود داشت.
این اعضای اضافی به دلیل انعقاد ناقص قل دوم فرانک بود. نکته جالب توجه این بود که پای سوم فرانک مانند دو پای دیگرش عمل میکرد و کاملاً سالم بود و مهمتر از آن این بود که فرانک دارای دو دستگاه تناسلی کاملاً مجزا بود. البته بعدها پاهای فرانک رشد نامتعادلی داشتند، با این حال وی میتوانست از هر ۳ پای خود استفاده کند. خانواده فرانک از ۸ سالگی به آمریکا مهاجرت کردند و از همان زمان وی را به نمایشهای خیابانی و سیرکها فرستادند. وی از این راه پول فراوانی به دست آورد و در طول عمر کاری خود با تمام سیرکهای بزرگ آمریکا همکاری کرد. فرانک مانند بقیه مردم ازدواج کرد و صاحب سه فرزند کاملاً سالم شد و در ۸۵ سالگی درگذشت.
الا هارپر؛ دختر شُتُری
الا هارپر در سال ۱۸۷۰ احتمالاً در آمریکا متولد شد. مشخصهای که او را از دیگران متمایز میکرد، ساختار زانوهای او بود. زانوهای الا برخلاف دیگران به عقب خم میشد.
وی به دلیل ساختار زانوهایش مجبور بود چهار دست و پا حرکت کند و به همین دلیل به او دختر شتری میگفتند. الا به دلیل مشکلات مالی مجبور به پیوستن به سیرکهای مختلف شد، اما پس از مدتی با مهیا کردن هزینه لازم، از کار در سیرکها کنار کشید و به تحصیل پرداخت.
پاسکال پینون؛ مکزیکی دوسر
پاسکال پینون در سال ۱۸۸۹ در مکزیک به دنیا آمد. شهرت پاسکال، به دلیل وجود برآمدگیای بود که در بالای سر وی قرار داشت و مانند یک سر کوچک بود.
در مورد شکل این برآمدگی ابهاماتی وجود دارد. برخی بر این باورند که پاسکال هنگام کار در سیرک این برآمدگی را که یک غده بوده، با قراردادن قطعاتی زیر پوست به شکل یک سر درآوردهاست. زیرا در مواردی به این شکل، سرها از ناحیه بالای جمجمه به یکدیگر میچسبند و نه مانند پاسکال از ناحیه گردن!
فنی میلز؛ بانوی پاگنده
فنی میلز در سال ۱۸۶۰ در انگلستان متولد شد. پاهای فنی از همان کودکی شروع به تورم کرد و وقتی وی به سن بلوغ رسید، دارای پاهایی غولپیکر بود. او به تنهایی توانایی راه رفتن نداشت و برای این کار از دوست خود «ماری برون» کمک میگرفت. فنی در سال ۱۸۸۵ خود را در موزه دایم به نمایش گذاشت و پس از آن نیز در نمایشها و سیرکهای مختلف حضور پیدا کرد.
در یکی از این نمایشها، چالشی راهاندازی شد و طی آن اعلام شد که به مردی که با فنی ازدواج کند ۵ هزار دلار جایزه اعطا میشود. این چالش باعث شد مردان مجرد بسیاری به نمایش فنی بیایند و البته او پیشنهادهای ازدواج بسیاری نیز دریافت کرد. اما سرآخر با «ویلیام برون»، برادر دوست و پرستارش ماری برون ازدواج کرد. البته ویلیام جایزه ۵ هزار دلاری را دریافت نکرد. از سال ۱۸۸۷ که فنی صاحب فرزند شد، سلامتیش رو به افول نهاد و در سال ۱۸۹۲ از دنیا رفت.
ژان ژاک لیبرا؛ مرد دوگانه
ژان لیبرا، در سال ۱۸۸۴ در رم به دنیا آمد. از همان بدو تولد، برادر او ژاک لیبرا به شکم او متصل بود.
آزمایشات نشان میداد که ژاک زندهاست، اما با این حال رشد نمیکند. ژان ازدواج کرده و صاحب ۴ فرزند سالم نیز شد. وی در سال ۱۹۳۶ از دنیا رفت.
میرتل کوربین؛ زن ۴ پا
جوزفین میرتل کوربین در سال ۱۸۶۸ در تنسی ایالات متحده متولد شد. وی از بدو تولد ۴ پا داشت. دوپای وسطی وی ضعیفتر و اندکی کوچکتر بودند، اما با این حال وی توانایی حرکت دادن آنها را داشت.
او نیز از دوپای اضافی خود استفاده کرد و از ۱۴ سالگی به نمایشها و سیرکهای مختلفی پیوست. میرتل در ۱۹ سالگی ازدواج کرد و صاحب ۵ فرزند کاملاً سالم نیز شد. میرتل در سال ۱۹۲۸ در ۶۰ سالگی درگذشت.
موریس تیه؛ شرک
موریس تیه در سال ۱۹۰۳ در روسیه و از پدر و مادری فرانسوی متولد شد. وی در ابتدا ظاهری مانند سایر مردم داشت اما از ۱۷ سالگی متوجه تورم عجیب دست و پاها و سرش شد. با مراجعه به پزشک مشخص شد که موریس دارای سندرم آکرومگالی است و این باعث تورم دست و صورت او شدهاست.
تیه زندگی معمولیای داشت، اما از ۳۵ سالگی و با توصیه یکی از دوستانش به «کشتی کچ» روی آورد. وی در سال ۱۹۴۰ در مسابقات سنگین وزن آمریکا عنوان قهرمانی را به دست آورد و تا سالهای متمادی و در دورههای مختلف از این عنوان دفاع کرد. این قهرمانیها موریس را به چهرهای محبوب بدل ساخت و همان زمان به او لقب «فرشته فرانسوی» دادند. وی در سال ۱۹۵۳ به دلیل عارضه قلبی درگذشت. شخصیت کارتونی محبوب «شرک» از روی موریس برداشت شدهاست.
واقعا برام هم تعجب آور بود هم جالب وقتی دیدم همه ی این آدم های عجیب ازدواج کردن و بچه دار شدن، نمیدونم این تعجب بخاطر طرز فکر خودمه یا محیطی ک توش زندگی میکنم، آخه کمتر پیش میاد اینجا ب شخصیت یه نفر توجه بشه همیشه در نگاه اول ظاهر مهمه مگر اینکه علاقه ب مرور زمان و پس از شناخت کامل از خصوصیات یه نفر پیش بیاد، ولی در کل با دیدن این همه انسانیت خیلی ذوق زده و شاد شدم
خدایا به خاطر تن سالم شکر.. گرچه اینا هم مخلوق هستن و سالم… بازم شکر
البته موریس بیچاره شبیه شرک هست
من هم غبطه میخورم البته دیدم در کشورهاى خارجى حتى با ادم کوچولوها ازدواج میکنن انوقت اینجا طرف از هر لحاظ کامله یکى میاد تازه یه عیبم روش میداره
واقعا درست میگی. اینقدر مردهای ایرانی خودخواه و جو زده شدن ،دخترا با اینهمه زیبایی را نمیخوان. مردهای متاهل هم دنبال دخترا هستن. معلوم نیست از دنیا چی میخوان انگار قراره هزار سال زندگی کنن. واقعا برای تفکرات بیمارشان متاسفم.
سارا جان مردا اول قیافه مد نظرشونه ولی بع اخلاقه که پایبندشو میکنه. البته الان با وجود شبکه های اجتماعی مختلف و چهره های دروغی سطح توقعات هم بالا رفته در صورتی که این ازدواجا مال زمان قدیم بوده و شاید تو ایران هم همین اتفاقا میافتاده
دقیقا فرناز جون درست میفرمایید تو تمام دنیا انتخاب یار از روی دل واحساس هست نه از چهره ودارای های فرد متاسفانه ایران اینطور قیقات میشه….
خیلی جالبه همشون بین ۱۸۵۰تا۱۹۰۰بودن به این دقت کردین دوستان؟؟!
غبطه میخورم که طرز فکرهای اینا و اطرافیانشون اینقد قشنگه که بعضیا حتی با اینا ازدواج میکنن و بچه دار میشن متاسفانه آدم هایی با سطح فکرهای پایین (مثل خودم) اینا رو به این راحتی قبول نمیکنه و اگه اینا بین ما میشدن احتمالا آتیششون میزدیم ولی این انسان ها ناخواسته به این شکل در اومدند. چهره ی “موریس تیه” خیلی بامزه و مهربونه ولی بقیه به نظرم ترسناکن (متاسفانه همشون فوت کردن)
دوست داشتم با موریس تیه دوست میبودم حیف شد :(
راستی نظر “سید مهدی” درسته لطفا اصلاح کنید
ممنون فارنت
بابا ایناغ چیه میذارید!
حالا چجوری شب بخابیم؟؟
دختر پاشتری خیلی ترسناک بود!
“زیرا در مواردی به این شکل، سرها از ناحیه بالای جمجمه به یکدیگر میچسبند و نه مانند پاسکال از ناحیه گردن!”
این جمله نباس برعکس باشه؟
خیر، اگر دو قلوها قرار باشه از ناحیه سر بهم چسبیده باشن، از ناحیه جمجمه این اتفاق میافته! یعنی جمجمه هر دو قل، بهم می چسبه، مثل لاله و لادن!
منتها به لحاظ علمی شدنی نیست که سر قل دیگه، به شکل این بنده خدا ببچسبه! در واقع انگار از سر ایشون یه سر دیگه بیرون اومده و این اصلاً امکان پذیر نیست!
آهااا گرفتم چی شد. ولی واقعا ذهنم درگیر شده بود به این جملات :)
ممنون آقای صحافی که روشنمون کردید!
مرسی از سایت فارنت تنوع پشت ها عالیه
جلل خالق
خدایا شکرت