
ماجرا از اینترنت روی تلفنهای همراه شروع شد که با وایفای و بعد هم، همهگیر شدن استفاده از جی پی آر اس، ارسال متن را از پیامک به سمت ایمیل، چت و پیامرسانها برد. شاید از اولین نسلهای پیامرسانها، بتوان به «نیم باز» در گوشیهای تلفن همراه نوکیا اشاره کرد که در حدود سال ۸۸ استفاده از آن رایج بود، نرمافزاری که با ثبتنام در آن و وارد کردن اکانت «گوگل»، «یاهو» و حتی «فیسبوک»، قادر بودید با فرد دیگری که پای رایانه نشسته یا حتی اکانت «نیم باز» داشت، به صورت آنلاین چت کنید.
ارسال بدون واسطه صدا و تصویر با تلفن همراه و با وجود محدودیتهای آن زمانام.ام. اس، حسابی نظرها را جلب میکرد اما فراگیر شدن «نیم باز» و ابزارهای مشابه پس از عرضهٔ بستههای تشویقی اینترنت توسط اپراتورها و بعد هم ورود گوشیهای هوشمند به بازار و عرضه اپلیکیشنهایی مانند «واتساپ» و «وایبر» شدت بیشتری گرفت. روندی که در همه جای دنیا زنگ خطر را برای درآمد اکثر اپراتورهای تلفن همراه به صدا در میآورد.
تماس تلفنی با اینترنت هم که از حدود سال ۱۳۷۹ با سرویسهایی مانند نتتو فون و حتی اعتراض مخابرات در کشور خودمان هم آغاز شده بود، حالا به سمت تلفنهای همراه نقل مکان میکرد. «اسکایپ» هم که با ارایهٔ تماس تصویری، اینبار روی تلفنهای همراه و «فیس تایم» برای آیفون سر و صدای زیادی کرد. خلاصه بعد از کش و قوسها در جهان و حتی فیلتر شدن این سرویسها در بسیاری از کشورها و سپس رفع فیلترها، این ابزار هم جزء جدیدی از کانالهای ارتباطاتی شد.
اما پیام رسانها در ایران چه وضعی داشتند؟
با رفع فیلتر «فیسبوک» در کشور ما در حدود سال ۸۷ و عضو شدن بسیاری از مردم در این شبکهٔ جهانی و یکباره قطع شدنش در سال ۸۸، دست بسیاری از کاربرانی که دوستان قدیمی خود را در «فیسبوک» پیدا کرده بودند در پوست گردو ماند و جدا از روشهای ورود غیرقانونی به «فیسبوک» و «توییتر» در سالهای بعد از آن (که موضوع این یادداشت نیست)، ارتباطات نسل جدید، بستر فنی قوی برای اشتراکگذاری محتواهای عمومی و غیر احوالپرسیگونه را میطلبید.
این چنین شد که «وایبر» و «واتساپ» و «ویچت» به صورت بسیار سریعی نهادینه شده و تقریبا تمام نسلها، بلافاصله پس از خرید گوشی هوشمند خود، آن را به این راه ارتباطی مجهز میکردند. به گونهای که عدهای گوشیهای هوشمند را فقط به خاطر همین ابزارها تهیه کرده و میکنند و حتی گفته میشود همچنان عدهای وجود دارند که در بازار گوشی وایبردار از فروشنده طلب میکنند.
این روند که هم اینک سرعت همهگیر شدنش بسیار سریع شده، تقریبا اکثر جامعه از پیر و نوجوان، هنرمند تا پزشک و مذهبی تا غیرمذهبی را هر روز بیشتر فرا میگیرد. این روزها دیگر دیدن روزانه افرادی که به «وایبر» اضافه میشوند به ماجرایی عادی بدل شده است. اما بعد از بسته شدن «وی چت» در سال ۹۲ و بسته نشدن «وایبر» و «واتساپ»، ساخته شدن گروههای دوستان و اقوام هم به ماجرای جدیدی بدل شده است.
تقریبا تمامی افراد عضو این گونه برنامهها، این روزها حداقل عضو ۷ گروه وایبری و یا حتی بیشتر از آن هستند و این پیامرسانها به جای شبکههای اجتماعی رایج در سایر نقاط جهان، بار ارتباطات گروهی را در ایران به دوش میکشند.
اما اولین سوال: آیا پیام رسانها برای این کار ساخته شدند؟
آیا پیامرسانها و گروههای «وایبر» ی برای پست گذاشتن و لایک دادن به پستها، ابزار مناسبی هستند؟ آیا اشتراکگذاری یک عکس در چند گروه در این ابزارها منطقی ست؟ تمام کسانی که از یک شبکهٔ اجتماعی، حتی یک شبکهٔ اجتماعی ایرانی استفاده میکنند به سادگی و به سرعت به این سوال جواب منفی میدهند!
این یعنی پیامرسانها توان ارتباطات گروهی را با وضع موجود ندارند. اما چرا؟
به چند دلیل:
۱- اول اینکه وقتی در یک شبکهٔ اجتماعی مثلا فردی یک عکس را به اشتراک میگذارد، آن عکس معنای یک پست یا یک ارسالک را دارد و این امکان وجود دارد تا نفرات آن عکس را تایید یا تکذیب کنند، لایک کنند و دربارهٔ همان یک پست، نظرشان را درج کنند و حتی به کامنتها و نظرات دوستانشان پاسخ دهند.
امکانی که در یک گروه «وایبر» ی با توجه به درهم تنیده شدن پستها و کامنتها (نمایش پست در کنار مطالبی که دربارهٔ آن پست درج میشود) و حتی لایکهایی کهگاه با برچسب استیکری و شکلک در هم آمیخته میشود و بعد از چند نویسهٔ افراد در گروه، حتی به فراموشی سپرده میشوند.
۲- در یک شبکهٔ اجتماعی پستها به صورت منطم بایگانی میشوند و مخاطبی که مثلا بعد از یک هفته مراجعه میکند، میتواند به طور منظم مطالب را ببیند و نظرش را نیز در ذیل پست درج کند، ضمن اینکه خود شبکهٔ اجتماعی نیز به صاحب پست خبر میدهد که دوست شما، فلان پست شما را پسندید.
۳- هر بار اشتراکگذاری یک فیلم یا عکس در یک شبکهٔ اجتماعی فقط با یک کلیک انجام میشود، از آنجاییکه محتوا در سرور شبکهٔ اجتماعی ثبت شده، نیازی به بارگذاری مجدد ندارد اما در دنیای پیامرسان وایبر مثلا اگر فردی بخواهد یک ویدیو را به ۵ گروه ارسال نماید، باید فایل ویدئویی مد نظرش را پنج بار بارگذاری کند که مطمئنا هم وقتگیر است و هم خستهکننده و هم با توجه به سرعت بالای اینترنت در کشور ما، میتواند وقتگیر باشد.
۴- در «وایبر»، در صورت پاک شدن نرم افزار، اگر اقدام مناسبی برای نگهداشتن فایل پشتیبان (بکاپ) نشده باشد، همه چیز پاک میشود، با تعویض گوشی هم که دیگر قابل تصور نیست که یک کاربر باید چند فایل را از یک گوشی به گوشی دیگر منتقل کند، اما تمام ارتباطات و دوستان و فایلها در شبکهٔ اجتماعی به دلیل سمت سرور بودن محتوا، همیشه و با هر ابزاری، چه رایانهٔ شخصی، چه تلفن همراه، چه رایانهای در یک کافی نت در گوشهٔ دیگر دنیا در دسترس خواهد بود.
۵- اگر در گروههای «وایبر» ی عضو باشید قطعا برای شما پیش آمده که بعد از یک ساعت وقتی نگاهتان به نوار هشدار بالای تلفن میافتد، با صحنهٔ مشابهی مواجه میشوید.
این صحنه جدا از اینکه لزوم چک کردن تکتک پیامها را میطلبد، ضمنا حاوی بسیاری از مکاتبات دو نفره است که معمولا به همه نیز مرتبط نمیشود و تنها چند سلام و علیک و چه کار میکنی!، نصیب خواننده میشود که حتما باید خوانده شود، چون پیامهای مهم برای شما قطعا در لابلای همین سلام و علیکها پنهان شدهاند.
۶- هنگام عضو شدن در یک گروه وایبری که همه اعضا آن یکدیگر را نمیشناسند، شمارهٔ تلفن افراد و حتی عکس آنها به صورت ناخواسته در دسترس دیگر اعضای گروه قرار میگیرد که میتواند حریم خصوصی افراد را نقض کند (زیرا عضو کردن یک فرد در یک گروه در اختیار فرد نیست و سایر افراد شاید بدون اجازهٔ وی او را عضو مینمایند.)
۷- به دلیل نبود ادمین (مدیر گروه) در گروههای وایبری (که اساسا برای ارتباطات گروهی ساخته نشده تا ادمین لازم داشته باشد) در صورتی که افراد بخواهند فردی که اشتباها به گروهی اضافه شده است را حذف کنند، این امکان وجود ندارد، زیرا اساسا این مکان یک گروه است، نه یک فن پیج با افراد محدود.
۸- برای خود بنده از همه مهمتر اینکه: شخصا به یاد دارم، زمانی که «وایبر» را در تلفن خودم و همسرم نصب و راهاندازی کردم، هر دو بسیار شاد بودیم که در طول روز به صورت دائم با یکدیگر و بدون مزاحمتهای دلیور شدن و محدودیت تعداد حروف پیامک، در ارتباط هستیم. به جای تماس تلفنی، در هر لحظهای فقط با ارسال یک برچسب از احوالات یکدیگر مطلع میشدیم و هر مطلبی که از ذهن هر کدام از ما دو نفر میگذشت، فورا آن را درج میکردیم. اما امروز حجم پیامهای گروهی در «وایبر» آنقدر زیاد شده که تقریبا هر چند ساعت یکبار، مجال نگاه کردن به تلفن پیدا میشود و سرک کشیدن به نوتیفیکیشن (هشدار پیام جدید) در «وایبر» تقریبا در ذهن من از ارزش افتاده، چون میدانم به احتمال ۹۹ درصد پیام از گروهها در نوتیفیکیشن انبار شده و این بیاهمیتی در واقع همان ذوقی را که از ارتباط آنلاین و فوری داشتم را به کل به فراموشی سپرده است.
اما چند سوال:
مردم کشور ما، چرا این تاوان را پرداخت مینمایند؟ چرا شبکههای اجتماعی جهانی در ایران نیستند؟ چرا شبکههای اجتماعی مزاحم و مخرب محسوب میشوند، اما گروههای وایبری اینچنین نیستند؟ و یا بر عکس؟ چرا شبکههای اجتماعی داخلی، پر مخاطب نیستند تا دوستان از راهی راحت با یکدیگر در تماس باشند؟ با وجود اینکه بر روی تلفنِ هر نفر تقریبا سه پیامرسان نصب است، چرا افراد همزمان در چند شبکه اجتماعی عضو نمیشوند (مثلا یک ایرانی و یک خارجی یا فقط یک ایرانی)؟ چرا یک شبکهٔ اجتماعی برای همه، پیر یا جوان پیشنهاد نمیگردد تا همگان از آن یک طریق با یکدیگر متصل باشند؟ چرا پیامک و کسب در آمدهای میلیونی پیامک ناشی از ساخت گروهکهای باشگاه مخاطبین، در آمدهای سرشاری را نصیب عدهای میکند؟ چرا هر ارگانی یک شبکهٔ اجتماعی و یک کلوب هواداران برای خودش میسازد و هزینههای سرشاری برای ساخت این وبسایتهای بیفایده انجام میدهند، بدون آنکه بداند در همه جای دنیا این کار به صورت رایگان و فقط با ساخت یک «فن پیج» در «فیسبوک» انجام میشود؟ آیا وقت آن نشده که به ارتباطات نوین سمت و سویی جدی از سوی مسئولین وزارت ارتباطات و یا وزارت ارشاد یا سایر ارگانها داده شود؟
امید که سر باز کردن مشکلات که هر روز باعث سر باز کردن زخم جدیدی میشود، باعث اتخاذ تصمیمهای مناسبتری در سطح مدیریت فنآوری اطلاعات گردد. روزانه وقت بسیاری از هموطنان ما به خاطر مسایلی که مطرح شد اتلاف میگردد که دلیل آن، عدم استفاده از ابزار متناسب برای اشتراکگذاری عکس و متن و سایر محتواها است. قطعا تکرار این مطلب لازم نیست که استفاده از شبکههای اجتماعی جهانی مانند استفاده از چاقوی دو لبه هستند که در کنار مزایای فراوان، معایبی را نیز به همراه دارند. باید دید که چاقو در کل سودمند است یا مضر؟
سلام من هرکاری میکنم وایبر روی لبتابم نصب نمیشه
نقد متن (پیامرسانها در نبود شبکههای اجتماعی)
در ابتدا میخواهم نقدی بر کامنت کاربری که مقاله مذکو را نقد کرده داشته باشم:
منتقد یا مفهوم نقد را نفهمیده و یا بد فهمیده. اینگونه منتقدها معمولا پشت مردم هستند و مردم جلوترند، نقد می کنند و لی نقدشان نمی سازد متن نویسنده را خراب می کند، خود نویسنده را خراب می کند، فرم نگاه مخاطب به موضوع را خراب میکند. امیدوارم که منتقد با دیدی درست در این زمینه گام بردارد.
و اما نقد (پیامرسانها در نبود شبکههای اجتماعی) :
بر خلاف نقد منتقد قبلی من فکر میکنم که نویسنده با این دنیا آشناست و داغ دیده ی این دنیای بشر ساخته است. کاملا مشخص است که آن را میشناسد و حتی با آن بزرگ شده ولی نه هویت باخته و نه اهل پست مدرن بازی های آدم های امروزی است، جهان آدم های قدبلند را دیده است و الان مواجه شده با جهان کوتوله ها.
نویسنده در این متن هم میخواهد حمله کند و هم دفاع؛ در حمله نویسنده تجربه کرده است و تجربه اش را می گویدولی در دفاع انگار کمی دستش بسته است لذا خواستار نمونه ایرانیزه شده آن است.
به نظر من این متن یا هنوز تمام نشده و یا خوب تمام نشده، نشان میدهد که نویسنده با ابزار مشکل دارد ولی به آن نیازمند است،ذهنش درگیر است و درگیر می ماند و مخاطبش را هم درگیر میکند و درگیر نگه می دارد؛ این درگیری تاحدی خوب است ولی بلاتکلیف و عقیم ماندنش به متن ضربه میزند.
متن کلیشه ای تمام می شود خیلی کلیشه ای که اگر اینگونه نمیبود خیلی بهتر میشد.
نویسنده متن را در کل خوب نوشته چرا که درد مشترکی را دیده گرچه همه اون را احساس نکردند ولی کم و بیش میفهمند که چه میگوید.
//و در آخر آرزوی موفقیت و سرافرازی میکنم برای شما خواننده گرامی و آقای سید حامد نجفی//
آقای سید حامد نجفی من به متن شما نقد دارم و امیدوارم که انتقاد پذیر باشید :
متاسفانه شما و همینطور امثال شما که فقط چون اخبار حوزه فناوری اطلاعات را دنبال می کنید خودتان را کعبۀ العلوم میدانید و در هر حوزه ای که صلاح بدانید سرک میکشید. حالا فقط کافیست که دست به قلم آنها خوب باشد که اگر میتوانستند برای قرآن هم مقدمه مینوشتند.
آقای نجفی منطق یک نرم افزار را نه شما تعیین می کنید و نه کاربران تعیین میکنند بلکه توسط ایده پرداز مطرح و توسط برنامه نویس اجرا میشود.(در اشاره به سوال اول متن)
آقای نجفی وایبر را برای کاربران ایرانی ننوشته اند که مطابق با الگوی رفتاری کاربران ایرانی آن را تنظیم کنند/مسلما یک پیام رسان نباید تمام قابلیت های شبکه اجتماعی را داشته باشدهمینطور مقایسه یک پیام رسان با یک پورتال شبکه اجتماعی یک قیاس مع الفارق است// (همین یک قیاس برای زیر سوال بردن علم IT شما کافیست)
وچون شما انتظار یک پورتال شبکه اجتماعی را از یک پیام رسان دارید دچار اشتباه شدید و این دلنوشته را منتشر کردید.
آقای نجفی حوزه فناوری اطلاعات یعنی رقابت یعنی ارائه تز و آنتی تز و کشیدن خط و مرز و محدودیت برای ابزارهای این حوزه هیچ وقت سودمند نبوده و نخواهد بود. من از شما می پرسم چرا باید مردم را محدود کنیم که فقط از شبکه اجتماعی ای که شما ها تعیین میکنید استفاده کنند؟ چرا کاری نمی کنید که مردم به انتخاب خودشان به سراغ شبکه اجتماعی شما بیایند؟ هر سازمانی هم که مایل است شبکه اجتماعی خودش را بسازد تا مردم خودشان آنکه شایسته تر است را انتخاب کنند. (برای قسمت چند سوال در متن)
آقای نجفی نمیتوان تعیین کرد که یک چاقو مفید است یا مضر چرا که چاقو فقط یک ابزار است و سودمند یا مضر بودن آن را شخصی که چاقو را در دست دارد تعیین میکند و چقدر خنده دار است که شما آن شخص را رها کردید و چاقو را نقد میکنید.
امیدوارم که …
سلام جناب محمد – باز هم مفتخر فرمودید که نقدی درج نمودید بر مقاله ی من – برعکس برداشت شما بنده منطق ساخت وایبر را زیر سوال نبرده ام ، بنده در هیچ کجای متن نخواسته ام که وایبر را برای ایران بومی سازی کنند – اتفاقا برعکس – منظور من این بوده است که با توجه به نبود فیسبوک مردم ما مجور به استفاده ی مشابه فیسبوک از پیامرسانها ، (در مثال وایبر و واتساپ) شده اند ، که تبعات منفی آن را هم برای هم وطنانمان در انتها درج نموده ام – یا مشکل از نحوه ی نگارش بنده بوده که شما اینچنین برداشت نموده اید – و یا شما در ابندا ی متن عصبانی شده اید و با پیش داوری تا انتها قرائت نموده اید
;)
الان پیامرسان ها به شدت درحال افزایش هستند حتی شرکت اینتل هم پیامرسان خودشو تولید کرده! خصوصا اینکه بدلیل مسائل امنیتی پیامرسانها شاهد تولید اپلیکیشنهایی با سیستمهای رمزگذاری پیشرفته تر و امن تر هستیم تا از هرگونه استراق اطلاعات و پیامها جلوگیری بشه.پیامرسانها حتی سرویسهای وبلاگ نویسی را هم تحت الشعاع خودشون قرار داده اند.بهرحال با رشد قارچ گونه این برنامه ها زمانی شاهد اشباع و انفجار پیامرسانها خواهیم بود.
از سال ۲۰۰۴ اکانت فیس بوق داشتم! چند ماه پیش یک باره متوجه شدم که هر روز نزدیک به دو ساعت از وقتم صرف چک کردن پستها و کامنتها میشه!!
تازه نهایت ۵۰ تا هم فرند داشتم و چندین پیج خیلی خوب رو هم لایک کرده بودم.
زدم بستم اکانت فیس بوق رو رفت پی کارش…
الان هم فقط وایبر برای تماس صوتی و اسکایپ تصویری و واتس آپ برای پیامک استفاده میکنم و امیدوارم که در همین حدی که هستن بمونن و هر روز یک امکانات مسخره و جینگولی بهش اضافه نکنن.
اگه اینجوری نشه یا میزنن میبندن یا عین فیس بوق شورش در میاد و اونا رو هم باید بذارم کنار.
slm alireza
age mishe y email vsam befrest l adress emaileto dashte basham
akhe karet daram
mojitaba.fk@gmail.com
والا من که عشق میکنم این آقا سید این جوری مسائل رو تجزیه و تحلیل میکنه. دستت درد نکنه.
من خودم اصلا از این جور چیزا استفاده نمیکنم. به خاطر همین چیزای که دوستان گفتن.
برای ارتباط مجازی بالاخره باید یه ساختار رسمی یا همه گیر معرفی بشه که مردم تکلیف خودشونو بدونن. مثلا فیسبوک فیلتره آیا جایگزین براش دارین؟ (منظور از جایگزین مشابه نیست بلکه فراگیری اونه).همین فیسبوک دوستانی رو که شاید ۱۰ سال باهاشون ارتباط نداری رو براتون پیدا کنه.(البته اگه اسم و مشخصات رو واقعی بدی).به نظرمن علت اصلی عدم اطمینان بعضی مردم و البته بچه های بالا به این درگاه ارتباطیه.حالا من یه مورد رویایی رو میگم شمام بخندین به نظرم باید فیسبوک بره تو سازمان ملل و هر کشوری سهمی از مدیریت این نرم افزار رو داشته باشه.
«فیسبوک بره تو سازمان ملل» ؟؟؟
این خدمات و سایتها یک حبابی بیش نیستن که بمروز زمان میان و رشد میکنن و میترکن و میرن و بجاش یک چیز دیگه میاد.
اوایل اینترنت BBS و IRC حکمفرمایی میکردن.
بعد شدن سایت و مسنجر. بعد شد وبلاگ. بعد تویت. مای اسپیس و … فیس پوک و …
من خودم طرفدار پر و پا قرص فیس پوک بودم. بخاطر یک دلیل موجه مطمئن بودم که امکان نداره دیگه چیزی دیگه جای فیس پوک رو بگیره اما متوجه شدم اشتباه میکردم.
دلیلش این بود که فکر میکردم چون میلیونها و الان بیش از میلیارد نفر عضو میلیاردها عکس و ویدیو به فیس پوک آپلود کردن و میلیاردها کامنت به این عکسها و ویدیوها و لینکها و استاتوسها داده شده و به نوعی فیس پوک شده دفتر خاطرات همه و هر کسی حاضر نیست این همه زحمت و زمان صرف شده رو ول کنه بره یک سایت دیگه.
اما الان میبینیم که با یکی دو حرکت مسخره و حساب نشده فیس پوک از جمله عوض کردن قوانین سایت بصورت غیر منصفانه و گذاشتن تبلیغات در بین پستهای نیوزفید و حذف امکان تنظیم اینکه از هر فرند صرفا چه چیزهایی رو ببینیم، رسما یک خودکشی کرده و مهاجرت از فیس پوک به شبکه های اجتماعی دیگه و یا اساسا بستن حساب و خداحافظی با دنیای شبکه مجازی بشدت زیاد شده.
آمارها نشون میدن که نوجوانان زمان حال به اندازه نوجوانان چند سال پیش که الان دیگه جوان شدن، دیگه به فیس پوک علاقه ندارن. شرکتها هم به کم اثر بودن تبلیغات در فیس پوک پی بردن و …
خلاصه بگم فیس پوک در سراشیبی سقوطه. بای بای فیس پوک!!
فیسبوک در سراشیبی سقوطه؟ ها ها ها!
http://farnet.ir/1393/05/65059/facebooks-new-stats-1-32-billion-users-30-percent-only-use-it-on-their-phone/
اینکه هر چی فیلتر شد ما بگیم فرهنگشو نداشتیم
بستنش
اصلا درست نیست
خیلی جاهای دیگه خیلی بدتر استفاده میکنند و بسته نشده!
گفتند ویچت امن نبوده حالا میبینم که لاین و تانگو خیلی از اون بدتر
ولی بسته نشدن!!!!
به نظرم این یک مقدمه چینی هوشمندانه برای فیلتر وایبر است تا سود مخابرات بالا برود.
اگرچه بخشهایی از متن درست است
من نویسنده ی متن هستم – این بخشی از معضلات اجنماهی بود که شخص من را اذیت میکرد. دقت بفرمایید در نتیجه گیری نوشته شده است که بهتر است شبکه های اجتماعی رفع فیلتر شوند – نه اینکه بهتر است وایبر قطع شود!!
تو دبی این پیام رسانها به خاطر ضرری که به اقتصاد اپراتورها می زنن فیلتر هستن. ظاهرا این موضوع در یه سری کشورهای دیگه هم موجوده و البته ربطی به فرهنگ و این جور چیزا نداره.
شاید تو کشور های دیگه فیلتر باشن! اما تو ایران با این کیفیت خدمات و قیمت نامناسب خدمات بی کیفیت باید اپراتور ها ضرر ببینن! اپراتورهایی که به اجبار مردم رو راضی کردن ازشون استفاده بشه!
اگه اپراتوری مثل اتصالات اینجا بود با اون امکاناتی که تو کشورهای دیگه هست “فیلتر” شدن این نرم افزار ها برام اصلا مهم نبود! چون کیفیت و قیمت بقیه خدمات اپراتور از این نرم افزارها خیلی بهتره.
اینگونه نرم افزارها یا وبسایت ها کلا باید در ایران فیلتر بشن، چون ما نه جنبه استفاده از اینا رو داریم و نه فرهنگ و …
شما نیازی نیست خودتون رو با بقیه ایرانی ها جمع ببندید! اگر فکر می کنید جنبه استفادش رو ندارین حذفش کنید!
نکنه انتظار دارین جنبه و فرهنگش تو نسل های بعد به صورت ژنتیکی اضافه بشه و یا قرص فرهنگ پخش کنن توی داروخانه ها!
همین شما ها هستین که با این جور نظرات باعث میشید مخابرات و شرکت های دیگه اینا رو به بهانه های مختلف و برای سود بیشتر خودشون فیلتر کنن. کسی شما رو مجبور به استفاده نمی کنه.
نسل های بعد هم مطمئن باشید به اینکه یه روزی فلان مسنجر فیلتر شد خواهند خندید
من جمع نبستم دوست عزیز،
من خودم گوشی مدل بالایی ندارم که اینگونه نرم افزارا رو بریزم یا استفاده کنم، ولی در کشور ما جووناش حالا همه نه اکثرن به فکر س** و الافی و هزار چیز دیگه هستن اینو توی جامعه باشید واقعا درکت میکنید (اگر توی جامعه باشیدا) دوما اینکه ما ایرانیا کلا فقط توی دنیای مجازی بلدیم حرف بزنیم و خودمون روشن فکر نشون میدیم والا توی جامعه و دنیای واقعی هیچ حرفی نداریم.
البته میشه ازش خوب استفاده کرد .من هروقت بخوام زنگ بزنم از وایبر استفاده میکنم که هزینه نداشته باشه .بماند که یه عده استفاده های دیگه میکنن
خب بله این نرم افزارا برای هدف های خوب طراحی مشن
آقای نجفی
شاید پروا کردید بگید که مهمترین چیز آینه که مثل خیلی چیزهای دیگه:
فرهنگ استفاده نداریم
من هر سه تا مسنجرها رو داشتم هم وایبر هم واتس اپ و هم وی چت
تنها چیزی که باعث شد همه رو پاک کنم همین گرو های مزخرفی بود که میسازن
بعد تازه وقتی از یه گروه خودت بیرون می اومدی بهشون بر می خورد .. الان رو یه شماره سیم کارت که کسی نداره فعالم و فقط یکی دو نفر میدونن و گفتم که منو قاطی این گروه ها نکنید.
متاسفانه درسته